روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر

علی‏رغم این‏که افراد ناآشنا به مبانی دینی، اسلام را بدان متهم می‏کنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است، احادیث صریحی داریم که طالب علم و دانش و فراگیرنده آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و برای کسب دانش و کارهای مفید اجتماعی، دختران و پسران می‏توانند با حفظ پوشش و عفاف، به‏راحتی در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند.

حضور دختر و پسر در اجتماع، با اختلاط دختر و پسر، یکی نیست. روابط اجتماعی به سبکی که دنیای غربْ آن را پذیرفته است و رواج می‏دهد، اختلاط دختر و پسر است و پیامدهای زیانبار آن را نیز می‏بیند و به روی خود نمی‏آورد.

اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است، نه با شرکت دختر و پسر در مجامع عمومی و علمی با حفظ حریم. آنچه در جامعه اسلامی مذموم است، روابط ناصحیح دختر و پسر در جامعه است، نه حضور فعّال آنها در اجتماع.

از زمان رسول اکرم(ص)، در جامعه مسلمین، غالباً سنّت جاری بر این بوده که حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه، با صیانت از قلمروهای شخصی و توأم با پاک‏دامنی و بزرگ‏مَنشی باشد. دختران و پسران و زنان و مردان، هیچ‏گاه از مجالس و محافل عمومی و مساجد، منع نمی‏شده‏اند ؛ ولی همیشه حفظ «حریم» و «حرمت» و «کرامت» و «عفاف»، به عنوان یک اصل در جامعه حکومت کرده و رعایت شده است. رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومی و مساجد و حتی کوچه و خیابان و بازار و... به طور مختلط و دوش به دوش نبوده است. روشی که همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامی است و به وضوح، با فرهنگ غربی متفاوت است.

آزادی دختر و پسر

اسلام به اهمیت و ارزش فوق‏العاده پاکی و سلامت شخصیّت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها ، نگاه‏ها، شنیدن‏ها و مکالمات مستمر تأکید دارد و به هیچ عنوان راضی نمی‏شود که حریم قُدسی دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکی خارج شود. امّا دنیای امروز، تحت تأثیر فرهنگ غربی، به نام آزادی (و صریح‏تر بگویم: «آزادی روابط»)، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده می‏کند. آزادی مورد نظر هم به جای این‏که به شکفتن استعدادها و خلاقیت‏ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهای شاداب جوانی شده و جوانان را از دایره زندگی و اندیشه متعادل، خارج ساخته است.

دختری که از آغوش خانواده بیرون می‏آید، به کجا روی بیاورد که به دام سودجویانی که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهای انسانی او را به بازی می‏گیرند، نیفتد و سرنوشت و شخصیّت و سلامتی‏اش به خطر نیفتد؟

برخی از سنّت‏ها و آداب اجتماعی ما که جوانان را از اجتماعی‏شدن، ارتقای شخصیت علمی - فرهنگی و انتخاب گروه همسالان همفکر و همسر مناسب بازداشته‏اند، نه دینی و نه منطقی‏اند ؛ امّا در عین حال، کنار گذاشتن تمامی سنّت‏ها و پذیرش بی‏قید و شرط فرهنگ حاکم بر جهان پیشرفته نیز رفتار عاقلانه‏ای به نظر نمی‏رسد.

فرهنگ غربی، خواسته یا ناخواسته، به نام آزادی و در راه رسیدن به آن، فضای جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در

چنین فضایی، هیجانات کاذب و عطش کامجویی‏ها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوی و لذّت رفتارهای اخلاقی و خویشتنداری‏های عفیفانه را از انسان گرفته است.

در جهان به اصطلاح «آزاد»، علاقه واقعی جوانان به علم و دانش، هر روز، کم‏تر می‏شود و جوانان به کار و حرفه، رغبت نشان نمی‏دهند و از رعایت قوانین و مقررات اجتماعی و انسانی فراری شده‏اند.

در این جوامع، بر اثر بی‏بندوباری‏ها و تلاش‏های دائمی شهروندان برای رسیدن به منافع و رفاه بیشتر و نادیده انگاشتن حریم‏های انسانی و پیام‏های انبیا، هر روز، جنایات تازه‏ای در شرف تکوین است، که عشق‏های دروغین خیابانی و دوستی‏ها و ارتباطهای کوچه وبازاری، تنها نقطه‏های آغاز شمرده می‏شوند.

در جوامع غربی و مقلّد غرب، نسل جوان، هدف بیشترین تبلیغات رسانه‏ای برای مصرف بیشتر محصولات تجاری‏اند (لباس‏های مُدِ روز وماه و سال، لوازم آرایش و خودآرایی، خوردنی‏های جدید، نوشیدنی‏های تازه، فیلم‏ها و آوازهای سبُک یا غیر اخلاقی، موادّ انرژی‏زا و توهّم‏زا و...) بدون آن‏که فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه‏ای که درونش قرارگرفته‏اند، خارج شوند.

در جامعه‏ای که به هیچ اصل اخلاقی یا آرمان غیر مادّی پایبند نیست، همگان قربانی‏اند، مگر آن‏که به شکارچی تبدیل شوند. بدین ترتیب، روشن است که روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است. برای این‏که همیشه در جهان، حرف اوّل را در تولید بزنند، باید جهانیان را به مصرف کنندگان دائمی محصولات ارزشمند یا بی‏ارزش خود تبدیل کنند و شکسته شدن حریم‏ها (حریم خانه، حریم خانواده، حریم شخصی، حریم سنّت‏های اخلاقی و ملّی و...)، گام نخست در ترویج محصولات و تربیت نسل تخدیر شده و مصرف کننده است. نسلی که در گام بعدی، چه نظامی باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربی، در برابر تمام آنها که استقلال و عزت خود را پاس می‏دارند، خواهد جنگید!

اکنون بنگرید که در جوامع غربی و کشورهای تحت نفوذ آنان، الگوهای دخترها و پسرها، چه کسانی هستند؟ آیا افراد عالم و دانشمند و متفکّر و هنرمند واقعی‏اند یا هنرپیشه‏های جلف و فاقد ابتکار و بی‏اندیشه‏ای که تنها ظاهری جذّاب دارند؟ آیا این روند، سقوط اخلاقی و دلیل انحطاط و موجبِ سرگردانی و بدبختی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکّران و مربّیان بزرگ غرب در دهه‏ها و سَده‏های گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمّل آن‏همه رنج، چنین فضای فرهنگ‏سوز و مادّیت‏زده‏ای را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جای تصحیح و ارتقای فرهنگ خویش، خود را به چنین فضای وهْم‏آلودی بسپریم؟

حریم

جامعه دینی، در روابط اجتماعی خود، توجهی ویژه به حصار عفاف و حریم شخصی دختر و پسر دارد. روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگی کند و از هر افراط یا تفریطی به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» می‏نامد (1)

. و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگی فرامی‏خواند و در مقرّرات خود، همه جنبه‏های نیاز دختر و پسر را در نظر می‏گیرد. از جمله، دختران را تا حدودی که منجر به زیان‏دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهی نمی‏کند.

رسول خدا(ص) به برخی از زنان اجازه می‏دادند که حتی در

جنگ‏ها برای امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونه‏های بسیاری برای مشارکت زنان و دختران در فعالیت‏های اجتماعی ذکر شده است. روشن است که رعایت حریم‏ها از سوی زنان و مردان، تضمین لازم برای دوام چنین مشارکتی است و حضور زنان و دختران در فضاهای عمومی یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقی و متانت مردان و پسران آن جامعه است.

روابط آزاد

اسلام به خطراتِ ناشی از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهای دختران و پسران دارد، تا حدی که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.

اسلام، در عین این‏که اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاه‏ها، مساجد و... را به جوانان دختر و پسر می‏دهد، دستور می‏دهد که به صورت مختلط نباشد و محلّ نشست و برخاست‏ها از یکدیگر جدا باشد.

پیامبر اکرم (ص) در زمان زندگی خویش دستور دادند که درِ ورودی زنان به مسجد از درِ ورودی مردان، جدا باشد. و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) آن زمان که مسجدشان یک در داشت، فرمودند که شب هنگام که نماز تمام می‏شود، نخست خانم‏ها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس می‏بینیم که در روزگار پیامبر(ص) نیز زنان در کنار مردان، در صحنه‏های اجتماعی از جمله مساجد، و حتّی ساعتی از شب گذشته، حضور دارند ؛ امّا عمداً از زمینه‏های پیدایش کشش‏های جنسی، تا نهایت ممکن، کاسته می‏شود.

راهنمایی‏هایی که در احادیث و آیات برای حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعی بیان شده است، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانی - تربیتی، رها کردن دختر و پسر در فضای جذّابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پُل یا گردنه‏ای است که پهلوان‏ها نیز در آن می‏لغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتی به جوانان محسوب نمی‏شود ؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفاداری به آن، دورتر می‏سازد.

آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقی در مورد جامعه مدنی ابراز می‏دارد، این است که اجتماع مدنی، تا حدّ ممکن، غیر مختلط باشد. در مدینة النبی شرایطی فراهم گردید که روح آدم‏ها بال و پر گرفت و جوانان در جوّی سرشار از آگاهی و مسئولیّت، با داشتن فرصت انتخاب و حقّ ارضای طبیعی و کنترل غرایز، رشد کردند و خویشتنداری و عفاف، زمینه‏ساز ظهور چهره‏های فکری و معنوی برجسته‏ای در میان آنان گردید.

در شرایط مساعد فکری - معنوی که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گل‏های زیبایی همچون یوسف(ع) و مریم(ع) می‏رویند؛ امّا در جوامع به اصطلاح «آزاد»، به خاطر همه‏جایی شدن کشش‏ها و انگیزش‏های جنسی و خروج روابط جنسی از حریم خانواده (یعنی نظام اخلاقی ارضای این غریزه)، ما کم‏تر شاهد ظهور چهره‏های خویشتندار و پاکدامن هستیم.

چه لزومی دارد که در جامعه و محافل آموزشی و دانشگاهی و اجتماعات عمومی و در جریان فعالیت‏ها و تلاش‏های فردی و اجتماعی، دختران و پسران، به اصطلاح: «دوش به دوش» (یعنی عملاً با تداخل حریم‏های شخصی)، فعالیت‏های خود را انجام دهند؟ آیا اگر همین تلاش‏ها با حفظ حدّ اقلّی از فاصله انجام پذیرد، نقصی در کار و اُفتی در فعالیت‏ها حاصل می‏شود؟

این یک واقعیّت است که در جریان فعالیت‏های اجتماعی، تداخل قلمروهای شخصی دو جنس، آنها را از کار و تولید و فعالیت، باز می‏دارد. و این، در مورد جوانان، بیشتر صادق است ؛ چرا که در میان آنها به خاطر قوی‏تر بودن غریزه و سرعت هیجان، خیلی زود، پای جنسیّت به عرصه کار و تولید و تلاش فکری، باز می‏شود ؛ چیزی که در جمع زنان و مردان دارای خانواده و پایبند به آن، کم‏تر و دیرتر اتّفاق می‏افتد.

نگاهی گذرا به پژوهش‏های روان‏شناسی - تربیتی و بولتن‏های «روان‏شناسی کار» و آنچه هم اکنون در کارخانجات و مدارس و متروهای اروپا و ژاپن و... در حال فراگیر شدن است (یعنی فاصله‏گذاری مناسب میان دو جنس، بر اساس خواست خود آنها و حتّی به مقدار پیشنهادی خودشان)، تأییدی بر مدّعای ماست.

معیارهای اخلاقی برای معاشرت

الف) در نگاه

رسول اکرم (ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «ای علی! نگاه اوّل، برای توست چرا که ابزار شناخت است؛ امّا نگاه دوم به زیان توست». (2)

حقیقتْ این است که در مناسبات و روابط اجتماعیِ دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقی، ترک نگاه‏های شهوانی دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذّتجویی‏های بی‏ضابطه و بازی‏کردن با عواطف یکدیگر است.

جوانی که چشمش به جنس مخالف می‏افتد و احیاناً از وی خوشش می‏آید، می‏خواهد که برای بار دوم نیز به وی نگاه کند و لذّت ببرد. نوبت اوّل، چون نگاه و تلذُّذ غیر عمدی است، مانعی ندارد ؛ ولی نوبت دوم، چون به قصد لذّت بردن از دیگری و بهره‏جویی از سرمایه دیگری است ، جایز نیست.

امام صادق(ع) فرمود: «نگاه کردن به نامحرم، تیری زهرآگین است که از ناحیه شیطان پرتاب می‏شود».(3)

و «چه بسیارند نگاه‏های کوتاه و لذّت‏های زودگذری که بعدها حسرت‏ها و تأسّف‏های طولانی درپی خواهند داشت!». (4)

با همه این مرزبندی‏ها و سفارش‏های خیرخواهانه، در اسلام، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوی آنها، چنانچه به قصد خواستگاری و ازدواج (یعنی رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعی ندارد.

ب) در پوشش

پوششی که اسلام برای دخترها مقرّر کرده است، بدین منظور نیست که جلوی فعالیت‏های اجتماعی آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، این است که دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دست‏ها) بپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد.

حقیقت، این است که در مسئله پوشش که در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان یک عامل مؤثّر مطرح است، یک پرسش

جدّی پیش روی ماست: آیا برای خودِ دختر، بهتر است که پوشیده (به معنای واقعی آن) در اجتماعْ ظاهر شود، یا نیمه عریان؟ آیا با توجه به احساسات و کششی که دختر و پسر به یکدیگر دارند و با آسیب‏پذیری جدّی عاطفی و محدود بودن قدرت طبیعی دخترها در دفاع از خویش و حریم خویش، باید هر پسری حق داشته باشد که از هر دختری در هر محفلی حدّاکثر تمتّعات را (بجز یک مورد خاص) ببرد یا نه؟ چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب، متزلزل کرده است؟ راه حل چیست؟

اسلام با وضع نمودن نوعی مقرّرات برای پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حجاب زن، حقیقتاً مصونیت‏بخش و پاسدار حریم اوست. مگر نه این‏که: «هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد»؟

در آیین اسلام، پسران فقط در موقعی که تشکیل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب کردند و مسئولیت پذیرفتند، در کانون گرم و صمیمی خانواده است که می‏توانند با دختر(به عنوان همسر قانونی خود)، پیوند کامیابی برقرار کنند. قبل از آن، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانی به این موضوع، مشغول باشد و مانع فکر و تحصیل و کارهای زندگی او و دیگران شود.

در جامعه اسلامی، هر نوع کامجویی بدون قبول مسئولیت یا کامیابی هیجانی و بدون تعقّل و تفکّر و انتخاب، اساساً ناپسند شمرده می‏شود ؛ اصلی که اتفاقاً به تازگی در روان‏شناسی جدید غرب نیز به صورت جدّی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است.

پس می‏توان گفت که اسلام، نه‏تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتی خطرناک که باید محدود شوند، نمی‏نگرد، بلکه حتّی غریزه جنسی را نیز در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابی (یعنی بهداشت روانی فرد و جامعه) به کار می‏گیرد.

جوان، سرشار از استعدادهاست و غرایز مختلف او (حقیقت‏جویی، علم‏خواهی، زیبایی‏طلبی، آفرینشگری، و...) همگی نیرومندند. کدام انسان خردمندی می‏پذیرد که تمامی این غرایز، در پای غریزه جنسی قربانی شوند؟ اگر بپذیریم که آزادی روابط دختر و پسر، بهداشت روانی آنها و کل جامعه را به خطر می‏اندازد و انضباط اخلاقی آنها و کل جامعه را مختل می‏سازد، ناگزیر باید به سطحی از محدودسازی روابط، تن در دهیم ؛ محدودیت‏هایی که برای افراد سالم جامعه، یک انتخاب عاقلانه‏اند و برای بیماران هوس، یک اجبار، تا نتوانند آزادانه از دیگران بهره‏کشی کنند و روح و جسم دیگران را بیازارند.

اوّلین فایده‏های این روش، امنیت فضای خانواده و اجتماع، ارتقای موقعیّت زنان و دختران، شکوفایی استعدادهای مختلف جوانان، و... اند که مهم‏ترین نشانه‏های «بهداشت روانی» یک جامعه محسوب می‏شوند که زمینه لازم برای تولیدات فکری و صنعتی و توسعه ابعاد مادّی و معنوی جامعه است.

ج) در اندیشه و قلب

نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادی در معاشرت‏ها، هیجانات و التهاب‏های جنسی را افزایش می‏دهد و با خارج کردن میل جنسی از تعادل و مسیر طبیعی‏اش، آن را به صورت یک عطش روحی و یک خواست سیری‏ناپذیر و اشباع نشدنی در شکل و تنوع فراوان درمی‏آورد.

غریزه جنسی، غریزه‏ای نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان به آن میدان بیشتری بدهد، آتش آن، شعله‏ورتر می‏گردد و نه خاموش‏تر. مثل افراد آزمندی که هرچه پول بیشتری به دست بیاورند،

حریص‏تر می‏شوند.

تاریخ از آزمندی‏های جنسی، بسیار یاد می‏کند. پادشاهان، از نظر حسّ تصرّف و تملّک زیبارویان، در هیچ نقطه‏ای متوقف یا سیراب نشده‏اند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پی شکارکردن شکار دیگری برای خود بوده‏اند.

اسلام به قدرت شگرف این غریزه، توجه کامل کرده و هشدارهای زیادی درباره خطرناک بودن نگاه جنسی بی‏ضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرت‏های کنترل نشده آنان می‏دهد و از طرفی تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و برای هر یک از دو جنس، تکلیف‏ها و مقرراتی معین نموده است.

به عنوان نمونه، قرآن کریم می‏فرماید: «به مردان بگو چشم‏ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشم‏ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند».(نور، آیه 31)

آیین ما از ما می‏خواهد که اندیشه‏مان را هوس‏آلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمانْ خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، به قصد لذّت‏های جنسی به نامحرمی ننگریم و با چنین قصدی به معاشرت‏های اجتماعی قدم نگذاریم.

د) در گفتار

شنیدن صدای دختر برای پسر، در صورتی که قصد لذّت‏بردن و خوش‏آمدن در کار نباشد، اشکالی ندارد. در عین حال، بر اساس همان اصلِ «روابط حدّاقل» که گفتیم، مادام که ضرورتی در کار نباشد، ترک آن، عاقلانه‏تر است.

برای دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسری، صدای خود را نازک کند و به نحوی با عشوه و اطوار، سخن بگوید. خدای متعال در قرآن، به زنان می‏فرماید: «در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد»(5)

و امام علی(ع) می‏فرمود: «به دختران جوان، سلام نمی‏کنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکند». (6)

ه) در رفتار

احتیاطها و توصیه‏های دین مبین اسلام، مبنی بر دور نگه‏داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحی اجتماع و پاکی خانواده و عزت و شرف و تعالی آحاد شهروندان است تا حتی برای لحظه‏ای، فکر آلوده به ذهن پسر و دختر عفیف، راه نیابد و افکار آنها مشغول به مسائلی که وقت آن نرسیده است، نشود.

روح جوان، فوق‏العاده تحریک‏پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک‏پذیری روح انسان، محدود به حدّ خاصی است و پس از آن، آرام می‏گیرد. همان قدر که انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروتْ سیر نمی‏شود، در میل جنسی(سِکس) نیز چنین است.

در محیطهای آزاد و باز، هیچ پسری از تصاحب زیبارویان و هیچ دختری از متوجّه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمی‏شود. از طرفی، هوس، در هیچ نقطه‏ای توقف نمی‏کند و تقاضای نامحدود انسان، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و امکان برآوردن همه خواسته‏ها هیچ‏گاه برای بشر، میسّر نیست.

دست نیافتن به آرزوها و هوس‏ها، در جای خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری‏های روانی می‏گردد. به محیطهایی که بی‏بند و باری در آنها زیاد است، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیماری‏های روانی و مشکلات روحی، بالاست. شاید مهم‏ترین علت، همین آزادی جنسی و تحریکات فراوان روانی است که به وسیله عکس‏ها، مجلّات، فیلم‏ها و سی‏دی‏ها و محافل مختلِط تفریحی و حتّی در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مُدها و... دامن زده می‏شود و غالباً بی‏پاسخ می‏مانَد ؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده، عملاً ممکن نیست و بدین ترتیب، پیری زودرس و روان‏پریشی و اختلالات روحی دیگر، پیامدهای طبیعی آن فضا هستند.

چرا دخترها بیشتر باید خود را بپوشانند؟

یافته‏های روان‏شناسی نشان می‏دهند که توسّل به خودنمایی و خودآرایی، بیشتر در بین دخترانْ رواج دارد. همچنین تجربه بشری نشان می‏دهد که در تصاحب قلب‏ها، پسر، شکار است و دختر، شکارچی! همچنان که در تصاحب جسم و وجود مادّی، دختر، شکار است و پسر، شکارچی! میل دختر به خودآرایی، از این حسّ شکارچی‏گری او ناشی می‏شود که خداوند برای هدف متعالی «پیوند همسری» در طبیعت و سرشت او نهاده است.

کم‏تر اتفاق افتاده است که پسران، لباس‏های بدن‏نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار ببرند. بعضی از دختران، بیشتر به حکم طبیعت خاص خود، می‏خواهند دلبری کنند و پسر را دلباخته خود سازند. این

ویژگی، البته فرصت تفکّر و انتخاب عاقلانه را از طرفین می‏گیرد.

بنابراین، می‏توان گفت که انحراف برهنگی، از انحراف‏های مخصوص دختران یا غالب در آنهاست و لذا دستور پوشش هم برای آنان و به اقتضای طبیعت لطیف آنان، سختگیرانه‏تر است.

کسانی گفته‏اند که اگر پسران و دخترانْ آزاد باشند، اشباع می‏شوند و عطش آنها کم‏تر می‏شود ؛ امّا تجربه جوامع گوناگون، نشان داده است که این چنین نیست. مگر چشم‏چرانی‏ها و روابط غیر قانونی و خشونت علیه زنان و ناامنی فضاهای اجتماعی برای دختران و... در جوامع آزاد غربی، کم‏تر شده است؟ جسم سالم و روح زیبا و شخصیّت مطلوب اجتماعی، گوهرها و سرمایه‏های دختران و پسران جوان‏اند. کدام انسان خردمندی بهترین سرمایه‏های خویش را در معرض استفاده هر کس و ناکس قرار می‏دهد؟

علّتِ بیشتر بودن پوشش قانونی دختران در جامعه و فرهنگ ما، منع کامجویی جنسی از آنان است که قطعاً به دوام بیشتر کانون خانواده و صمیمیت و محبت و دلبستگی بیشتر آنها در زندگی مشترک آینده‏شان خواهد انجامید.

دختر و پسری که قبل از ازدواج، عفیفانه‏تر زیسته‏اند و ازدواجشان نخستین تجربه آنها در هرگونه رابطه جنسی است، خوش‏بخت‏تر زندگی می‏کنند. پس در واقع، دختران، با رعایت حدود پوشش، به سلامت زندگی آینده و سالم‏تر ماندن همسر آینده خود، کمک کرده‏اند و البته چنین خویشتنداری و عفافی از سوی پسران نیز تضمین خوبی برای زندگی آینده خود آنهاست.

شاید یک علّت این‏که جوانان امروز در جوامع غربی از ازدواج، گریزان هستند، همین باشد ؛ زیرا آنان ازدواج را برای خود، یک محدودیت می‏دانند و اکثر کامجویی‏های آنها در غیر محیط خانواده و در غیر کادر رسمی و در جریان معاشرت‏های آزاد و در محیطهایی غیر از خانه انجام می‏پذیرد. طبیعی است که برای چنین کسانی، ازدواج، آغاز محرومیت است. برخلاف فرهنگ اسلامی که در آن، ازدواج جوانان، پایان محرومیّت و آغاز یک زندگی نوین و نیز کانون محبّت و فضایی برای کمالجویی و پیشرفتِ دوشادوش است. برای رسیدن به چنین سعادتی است که اسلام، به صورتی جدّی، مسلمانان را از دوستی با جنس مخالف، نهی می‏کند.

آیا پوشش دختران، مانع رشد آنها نیست؟

پوشش مطلوب اسلام (بدون آن‏که بر نوع خاصّی از پوشش، اصرار بورزیم)، برای دختر، مانع هیچ‏گونه فعالیت فرهنگی و یا اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیست. آنچه موجب به‏هم ریختگی جامعه و فلج شدن نیروهای فعال اجتماع می‏گردد، آلوده‏شدن محیط کار و تحصیل و...، با آزاد گذاشتن لذّتجویی‏ها و چشم‏چرانی‏های مردان و میدان دادن به عشوه‏گری‏ها و خودنمایی‏های دختران در محیط عمومی است.

اگر در محیط دانشگاه، دختران، بدن خود را بپوشانند و هیچ‏گونه آرایشی نداشته باشند، بهتر درس می‏خوانند، فکر می‏کنند و به سخن استادْ گوش می‏دهند، یا وقتی که در کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده و با وضع نامتناسب (با کلاس و درس)، نشسته باشد؟ انصافاً کدام روش، التهاب را در دختران و پسران، کاهش می‏دهد و به نفع آنهاست؟ و عقل، کدام را تصدیق می‏کند؟

آیا اگر پسران ما در خیابان و کوچه و بازار و مدرسه و اداره و کارخانه و... با رفتارهای فریبنده و سخنان و وعده‏های شعارگونه و غیر واقعی، دائماً در صدد یافتن دختران پاک و ساده و صمیمی جامعه باشند و هر بار، با فرو نشستن عشق‏های سطحی و خامشان به دیگری رو کنند، آرامش و امنیّتی برای دختران ما خواهد ماند؟

به تجربه ثابت شده است که هر محیطی که در آن، رفت و آمد و آمیزش کم‏تری میان دو جنس بوده و پوشش صحیح و حریم خصوصی افراد رعایت شده، در آن‏جا، پسرها و دخترها هم احساس آرامش بیشتری داشته‏اند و در کار و تحصیل، موفق‏تر بوده‏اند.

عفاف، مصونیت است

تقریباً در تمامی فرهنگ‏ها و جوامع، دختر، هر اندازه متین‏تر و با وقارتر و عفیف‏تر حرکت کند و خود را پوشیده‏تر نگه دارد و کم‏تر در معرض تماشای بیگانگان قرار گیرد، بیشتر مورد احترام و ارزش پسر است. حتی افراد بی‏بندبار هم هنگامی که سر عقل می‏آیند و می‏خواهند تشکیل خانواده بدهند، برای گزینش همسر، به دنبال دختری پاک و عفیف که تا قبل از آن با هیچ پسری رابطه نداشته باشد، می‏گردند.

اصولاً افراد پاک و عفیف که به عفاف، شناخته شده‏اند، از دسترس آزاد افراد منحرف و آلوده، به دور هستند. قرآن می‏فرماید: «رعایت حریم عفاف (در روابط اجتماعی) از سوی زنان، برای این است که به عفاف و پاکی شناخته شوند و از آزار و اذیت بیماردلان، به دور باشند». (احزاب، آیه 59)

خودنمایی یا عرضه کردن خود به نامحرمان، از عزّت و شُکوه دختران می‏کاهد و علاوه بر آن‏که زمینه را برای نفوذ افراد آلوده و ارتباط با آنان فراهم می‏سازد، پسران جوان را که باید مظهر اراده و فعالیت و شجاعت و مردانگی و تصمیم باشند، به افرادی هوسباز، چشم چران و لوده و بی‏اراده و ضعیف، تبدیل می‏کنند.

البته اگر دختران در روابط اجتماعی خود در اجتماعات عمومی لباس ساده بپوشند، کفش ساده به پا کنند و با چادر یا مانتو و روسری مناسب به مدرسه و دانشگاه بروند، قطعاً خودشان هم آرامش روانیِ بیشتری خواهند داشت و بهتر درس می‏خوانند.

چه‏قدر خوب است که دختر جوان مسلمان، در اجتماع، آن‏چنان رفتار کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از او هویدا باشد و به این صفات، شناخته شود. تنها در این صورت است که بیماردلان (که به دنبال شکار می‏گردند) از او مأیوس می‏شوند.

این، تقریباً یک اصل همیشگی است که پسران ولگرد، به دنبال دختران جِلف و سبک و خودنما می‏گردند. این‏گونه دختران، گویی وضع لباس و پوشش، راه رفتن و سخن گفتنشان، معنادار است و به زبان بی‏زبانی می‏گویند: به من توجه کن! به‏سوی من نگاه کن! مرا تعقیب کن! و... درحالی‏که عفاف و رفتار و حرکات سنگین و با وقار دختر دیگر، می‏فهماند که دست تعرّض از این حریم، کوتاه است و هیچ پسری جرئت نمی‏کند به او تعرّض یا بی‏احترامی کند.

دختران خوب جامعه ما، انصاف دهند که آیا حقیقت، جز این است؟


1. سوره بقره، آیه 143.

2.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 19، ح 4971 .

3. همان، ص 18، ح 4969 .

4. الکافی، ج 5، ص 559

5. سوره احزاب، آیه 32 .

6. الکافی، ج 2 ، ص 648.

لباس و پوشش در سيره نبوي

لباس و پوشش در سيره نبوي

لباس براى پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگى، و مايه آبرو و آراستگى انسان است. تبديل آن به وسيله تفاخر و تجمل، و ارزش را در كيفيت جامه دانستن، نوعى انحراف از فلسفه وجودى لباس است.


از اين رو"ساده پوشى" به عنوان يكى از مظاهر ساده زيستى و رهايى از تعلقات مادى است. پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله اين گونه به زندگى و دنيا مي نگريست و اين گونه نيز مي زيست و هرگز ارزش را در لباس نمي ديد.
سعدى مى گويد: تن آدمى شريف است به جان آدميت
 نه همين لباس زيباست نشان آدميت
 و به قول پروين اعتصامى :
زهد با نيت پاك است نه با جامه ى پاك
  اى بس آلوده، كه پاكيزه ردايى دارد
 در اين جا به نمونه‌هايى از سيره حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله در مورد پوشيدن جامه، جنس لباس، رنگ، اندازه و تعداد و نحوه پوشيدن پيراهن،كفش، كلاه، عمامه، ردا و... اشاره مىكنيم:
از نشانه‌هاى وارستگى آن حضرت در پوشيدن جامه و اين كه فخر خويش را به جامه و نوع آن نمي دانست، اين است كه نقل شده هر نوع لباسى كه فراهم مي شد مي پوشيد، از لنگ و پيراهن يا جبه يا هر چيز ديگر.


1ـ جنس و رنگ لباس
رسول خدا صلي الله عليه و آله هم به سلامت و عافيت جسمى، هم به سادگى و هم به نوع سالم‌تر پارچه لباس توجه داشت. لباس پنبه‌اى مورد علاقه آن حضرت بود.حضرت على عليه السلام مىفرمايد:"لباس‌هاى پنبه‌اى بپوشيد، چرا كه آن، لباس پيامبر خداست."(1)


آن حضرت، هم لباس بُرد يمانى مي پوشيد، هم جبه‌اى پشمين و خشن از پنبه و كتان. (2)
مي فرمود:"پنج چيز را تا زنده‌ام ترك نمي كنم،... يكى هم پوشيدن لباس پشمى." (3)
"سبز"، رنگ مورد پسند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براى لباس بود.(4)البته بيشتر جامه‌هاى پيامبر سفيد بود و مي فرمود: لباس سفيد را بر زندگانتان بپوشانيد و مردگانتان را هم با پارچه سفيد كفن كنيد.(5)

پيامبر خدا ملحفه‌اى داشت كه با زعفران رنگ‌ آميزى شده بود و گاهى تنها با پوشيدن همان، با مردم نماز مي خواند.(6)
اما "سرخ"، رنگى بود كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آن رابراى لباس، نمى پسنديد.(7)

رسول خدا صلي الله عليه و آله نمونه اعلاى تميزى و آراستگى بود. در لباس پوشيدن نيز به اين نكته توجه داشت و در مورد نظافت جامه مي فرمود:"من اتخذ ثوبا فلينظفه."(8)
لباس سفيد، خود به خود طورى است كه چرك و آلودگى زودتر در آن معلوم مي شود، و انسان مقيد به سنت نبوى نظافت، به شستن و تميز كردن آن روى مي آورد. به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحيه نيز از فوايد پوشيدن لباس روشن و سفيد است.

2ـ اندازه و كيفيت
جامه‌اى كه انسان را مغرور و سرمست كند يا تكبر و خود برتر بينى آورد، ناپسند است. مقيد بودن به نوع خاصى از جامه نيز، اسارت آور است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله هر گاه لباس تازه مي پوشيد، خدا را شكر و سپاس مي گفت و جامه قبلى را به مسكين مي داد."كان من فعله اذا لبس الثوب الجديد حمدالله."(9)
در روايت ديگري آمده است كه چون جامه نو به تن مي كرد، دعا مي كرد و مي فرمود: خدايى را سپاس كه بر تن من چيزى پوشاند تا پوشش من باشد و ميان مردم آراسته باشم. (10)

جامه بلندى كه بر زمين كشيده شود، نشان تكبر است و در جاهليت، شيوه اشراف بوده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله ضمن آن كه از پوشيدن آن گونه جامه‌ها نهى مي كرد، خود جامه‌اى مىپوشيد كه از نظر بلندى به قوزك پاهايش نمي رسيد. "كانت ثيابه كلها مشمره فوق الكعبين."(11) اين در مورد جامه‌اى بود كه همچون لنگ به كمر مي بست. و جامه‌اى كه از رو مي پوشيد، تا نصف ساق پا مي رسيد.
جامه وى گاهى جامه‌اى كوچك‌تر از قطيفه (شمله) بود، يا جامه‌اى پشمين و راه راه با خطوط سياه و سفيد كه وقتى آن را به بر مىكرد، هيئت زيبايى مي يافت.(12)
از نشانه‌هاى وارستگى آن حضرت در پوشيدن جامه و اين كه فخر خويش را به جامه و نوع آن نمي دانست، اين است كه نقل شده هر نوع لباسى كه فراهم مي شد مي پوشيد، از لنگ و پيراهن يا جبه يا هر چيز ديگر.(13)

رسول اكرم به صحابى پارساى خود ابوذر غفارى فرمود:
اى ابوذر! من لباس خشن و سخت مي پوشم، روى زمين مي نشينم، بر چهار پاى بى زين سوار مي شوم و كسى را در رديف خود سوار مي كنم. اينها از سنت‌هاى من است، هر كس از سنن من روى گردان شود، از من نيست.
3ـ ساده پوشى
ساده زيستى رسول خدا صلي الله عليه و آله و وابسته نبودن به جلوه‌هاى فريبنده دنيا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوه‌هاى مادى دل خوش نداشتن، در همه شوون زندگى وى متجلى بود از جمله در كيفيت و نوع لباس و فرش و زير انداز و...

نقل شده كه گاهى آن حضرت، روى حصير مي خوابيد، بى آن كه جز آن چيزى زيرش باشد. (14)
هر چه فراهم بود مي پوشيد، چه قطيفه‌اى باشد كه بر كند، يا بُرد عالى كه بپوشد، چه جبه پشمين، هر چه كه از حلال مي يافت مي پوشيد. "ما وجد من المباح لبس."(15) مهم، مباح بودن جامه بود كه براى رسول خدا اهميت داشت، نه قيمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!
آن حضرت به صحابى پارساى خود ابوذر غفارى فرمود: اى ابوذر! من لباس خشن و سخت مي پوشم، روى زمين مي نشينم، انگشتانم را پس از غذا مي ليسم،- كنايه از اين كه در صرف غذا اسراف نمي‌كردند -  بر چهار پاى بى زين سوار ميشوم و كسى را در رديف خود سوار ميكنم. اينها از سنت‌هاى من است،هر كس از سنن من روى گردان شود، از من نيست.(16)
در سخن ديگرى آمده است كه عبايى داشت، هر گاه مي خواست نافله بخواند (يا جا به جا شود) آن را دو تا مي كردند و زيرشان مي انداختند.(17)
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هرگز نسبت به جاى خواب و رختخواب، عيبجويى و ايرادگيرى نداشت. اگر بستر برايش مي گستردند، بر آن مي خوابيد و اگر رختخوابى پهن نمي شد، بر زمين مي خوابيد."ان فرشوا له اضطجع و ان لم يفرش له اضطجع على الارض." (18)
اين نهايت زهد و اوج وارستگى از تعلقات دنيوى است.
وقتى در خانه بود، لباس خود را مي دوخت و بر كفش خويش وصله مي زد.(19)
روزى عُمَر خدمت آن حضرت رسيد، در حالى كه وى بر روى حصيرى خفته بود و حصير بر پهلوهاى آن حضرت خط انداخته بود؛ گفت: يا رسول الله! كاش بسترى گسترده بوديد! فرمود: دنيا را مىخواهم چه كنم؟ مَثل من و دنيا مَثل رهگذرى است كه در يك روز گرم،ساعتى از روز را زير سايه درختى به استراحت پرداخته، سپس آن جا را وانهاده و رفته است.(20)
4ـ لباس هاى ويژه
كلاه، عمامه، دستار و عرقچين، گر چه پوشاننده بدن نيست، ولى در رديف جامه به شمار مىآيد. از سنت‌هاى اسلامى، پوشاندن سر است، چه هنگام عبادت و نماز، چه در مواقع ديگر. گر چه"در سر عقل بايد، بى كلاهى عار نيست."
پوشش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براى سر خود، اغلب عمامه بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد، به تناسب، شرايط، با چيزى سر را مي پوشاند. گاهى هم سر برهنه بود. به روايت امام صادق عليه السلام پيامبر اسلام، عرقچين و كلاه سفيد راه راه ميپوشيد و در هنگام جنگ، عرقچينى بر سر مىگذاشت كه روى گوش‌ها را مي پوشاند.(21)
در مواقع ديگر، از زير عمامه، عرقچين هم بر سر مىپوشيد. "كان يلبس القلانس تحت العمائم." (22) البته گاهى عمامه بدون كلاه بر سر مىنهاد، يا كلاه بدون عمامه مىپوشيد.(23) عمامه سياهى داشت كه بر سر مي پيچيد و با آن نماز مي خواند. (24)
اگر استفاده از دستمال و حوله را براى خشك كردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس كنيم، در اين زمينه هم بد نيست بدانيم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حوله‌هاى متعددى داشت،با نام‌هاى مختلف و كاربردهاى گوناگون، كه به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط مي شود.


آراستگى آن حضرت، به خصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و براى خطبه و نماز، گوشه ديگرى از سيره ايشان را نشان مي دهد. لباس نماز جمعه ايشان مخصوص بود:"كان له ثوب للجمعه خاصه." (26) در بعضى روايات آمده كه غير از لباسى كه در روزهاى غير جمعه مي پوشيد، دو جامه مخصوص براى جمعه داشت.(27)
5ـ آداب لباس پوشى
گرچه لباس پوشيدن، كارى ساده و روزمره و عادى است، ولى روش و سيره اولياى دين در اين زمينه‌ها هم براى ما مهم است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هر گاه لباس و پيراهن مي پوشيد، ابتدا سمت راست را بر تن مىكرد و هر گاه جامه از تن در مي آورد، از سمت چپ شروع مىكرد.(28)
گاهى بى آن كه جامه ديگرى بر تن كند، روپوشى را بر اندام خود مىافكند و دو طرف آن را بين دو شانه خود گره مىزد و چه در خانه يا بيرون يا هنگام نماز بر جنازه‌ها، با همان حالت نماز مىگزارد. گاهى نيز در يك لباس گشاد نماز مىخواند. دو عدد جامه بُرد بافته شده داشت كه آن‌ها را تنها در حال نماز مي پوشيد، امت خويش را به نظافت دستور مى داد و تشويق مي كرد.(29)
آن حضرت، انجام كار را با دست راست، و شروع از سمت راست را در همه كارهايش دوست داشت؛ در پوشيدن جامه و كفش، در شانه كردن موى. (30)
لباسى كه مي خريد، اگر آستين آن بيش از اندازه بود، مقدار اضافى را مي بريد. (31) و نمى گذاشت لبه آن را هم بدوزند و به همان حال مىپوشيد و مي فرمود: كار، خيلى زودتر از اين‌هاست.(32)
پايان اين بخش را به دو كلام از حضرت رسول اكرمصلي الله عليه و آله زينت مىدهيم كه درباره جامه و آداب لباس پوشيدن فرموده است:
" من لبس ثياب شهره فى الدنيا البسه الله لباس الذل يوم القيامه"(33)؛ هر كس در دنيا لباس شهرت بپوشد (لباسى غير معمول كه به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قيامت جامه ذلت و خوارى بر او مي پوشاند.
امام صادق عليه السلام از پدران خويش روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله نهى مي كرد كه مردان، در لباس پوشيدن خود را شبيه زنان سازند. و نهى مي كرد كه زنان، در لباس شبيه مردان شوند.(34)

پى نوشت ها:
1. البسوا الثياب القطن فانها لباس رسول الله (سنن النبى، ص 126).
2. بحارالانوار،ج 16، ص 227.
3. مكارم الاخلاق، ص 115.
4. كان يعجبه الثياب الخضر(سنن النبى، ص 120).
5. البسوها احياكم و كفنوا فيها موتاكم (سنن النبى، ص 120 و محجة البيضاء، ج 4، ص 140).
6. محجه البيضاء، ج 4، ص 141.
7. سنن النبى، ص 133. (انه كره الحمره فى اللباس)
8. مكارم الاخلاق، ص 103.
9. بحارالانوار، ج 16، ص 251/ مكارم الاخلاق، ص 36.
10. بحارالانوار، ج 16، ص 251/ محجة البيضاء، ج 4، ص 145.
11. سنن النبى، ص 120/ محجة البيضاء، ج 4، ص 141.
12. سنن النبى،ص 125، حديث 135.
13. همان، ص 120 به نقل از احياء العلوم غزالى.
14. همان، ص 123.
15. محجه البيضاء،ج 4، ص 125.
16. سنن النبى، ص 131.
17. همان، ص 123/ بحار الانوار، ج 16، ص 227.
18. محجة البيضاء، ج 4، ص 130.
19. بحارالانوار، ج 16، ص 230.
20. همان، ص 239.
21. مكارم الاخلاق، ص 120.
22. سنن النبى، ص 122/ محجة البيضاء، ج 4، ص 143.
23. بحار الانوار، ج 16، ص 250.
24. سنن النبى، ص 125.
25. مكارم الاخلاق، ص 36.
26. بحارالانوار، ج 16، ص 227.
27. همان، ص 251/ سنن النبى، ص 121.
28. سنن النبى، ص 123.
29. همان، ص 126.
30. بحارالانوار، ج 16، ص 237.
31. همان، ص 278.
32. مكارم الاخلاق، ص 101.
33. همان، ص 116.
34. همان،ص 118.


حجاب دیروز، امروز، فردا

حجاب دیروز، امروز، فردا

بي ترديد يكي از مهمترين دغدغه‌هاي اصلي نظام مقدس جمهوري اسلامى، بسط و گسترش فرهنگ ناب محمدی(ص) در جامعه بوده و هست. مساله حجاب نیز به عنوان یكی از اركان اصلی حفظ عفت عمومی در جامعه، همواره مورد بحث و نظر كارشناسان مختلف بوده، تا آنجا كه با گذشت 28 سال از پیروزی انقلاب بی بدیل اسلامی در ایران، هنوز یكی از مباحث زنده و جریان‌دار این نظام محسوب می‌شود.

آنچه خواهید خواند، نگرشی است كوتاه بر آنچه كه در دوران پیدایش و پس از شكل گیری انقلاب اسلامی در ایران رخ داده است كه تنها هدفش نگاهی به گذشته برای تصمیم گیری برای آینده‌ای بهتر است.

اگر به وضع ایرانیان تا قبل از دستور كشف حجاب رضاخان مراجعه كنیم، ‌خواهیم دید كه اكثریت قریب به اتفاق ایرانیان از دیرباز، حجاب را به عنوان یكی از اصلی‌ترین نمادهای دینداری و مسلمانی به حساب می‌آوردند. حتی در برهه‌‌هایی همچون كشف حجاب، ممانعت از دختران با حجاب برای ورود به مدارس و ادامه تحصیل نیز بسیاری از خانواده‌ها، عطای تحصیل و پیشرفت را به لقای حفظ اعتقادات خود بخشیدند تا ثابت كنند، حكومت‌ها تنها و تنها بر نوع زندگى، سیاست حاكم و برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی آنها حكم‌رانی می‌كنند و نه بر اعتقاداتشان. در همان دوره كشف حجاب و حتی قبل‌تر از آن هم تنها وابستگان دربار و برخی دولتی‌ها ( اعم از دولتمردان و كارمندان دولت) تجدد سوغات‌گونه فرنگ را بر خود تافتند، و گرنه اكثریت همچنان با اعتقادات راسخ خود، مبانی اصلی اسلام را حتی در زمان خفقان و ممنوعیت،‌ زنده نگاه می‌داشتند.

با پیروزی انقلاب اسلامی كه همواره در طول سال‌های مبارزه‌، دغدغه‌های دین مداری و دین‌محوری در حكومت را شعارها و اصول راهبردی خود می‌دانست، ‌توقع از نظام برای تحقق كامل این اصول بیش از گذشته شد. در این میان پس از گذشت بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب، نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و وضعیت كنونی از نظر حجاب زنان با نگاه‌های متفاوتی تعریف و تحلیل می‌شود. از میان آنان بهزاد كشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران،‌ در بهمن‌ 84 و در گزارشی تحلیل‌گونه چنین می‌نویسد:

«از سال پیش مسئله حجاب و«بدحجابی» به یكی از معضلات اجتماعی بدل شده است. گرچه برای رعایت نكردن «پوشش شرعی» مجازات‌هایی پیش‌بینی شده، اما تعریف ویژگی‌های این پوشش هنوز نامشخص است.»

حجاب خوب كدام است و حجاب بد، كدام؟ این پرسشی است كه از سال پیش مطرح شده و هنوز هیچ كس پاسخ روشنی برای آن ندارد. اوایل انقلاب كه تعدادی از زنان برای آزادی پوشش جلوی نخست‌وزیری تظاهرات می‌كردند عده‌ای با شعار «یا روسری یا توسری» ظاهراً پوشاندن موها و بعداً به تن كردن مانتو را حجاب می‌دانستند اما مسئولان هرجا توانسته‌اند نشان داده‌اند كه چادر و مقنعه را به عنوان حجاب خوب ترجیح می‌دهند. پوشش زنان از آنجا رنگ یك معضل اجتماعی به خود گرفت كه از طرفی مسئولان بر سر تعریف حجاب خوب و بد با هم به توافق نمی‌رسند و از سوی دیگر حجاب خوب خیلی وقت‌ها در عمل غیرقابل استفاده است.(!)

گرچه پوشش مسئله هر روز مردم است، موضوع حجاب و بدحجابی هر ازگاهی و به مناسبتی موضوع روز می‌شود و بحث‌های داغی به همراه می‌آورد كه با گذشت زمان دوباره فراموش شود. تابستان و فصل گرما همواره بازار بحث بدحجابی را داغ‌تر می‌كند. آنچه در این سال‌ها تقریباً برای همه روشن شده این نكته است كه به گفته عضو كمیسیون اجتماعی مجلس، مرتضي فيض‌على، كارهای مقطعی همیشه با شكست مواجه می‌شود. و برخوردهایی كه در این سال با مسئله حجاب صورت گرفته اغلب تدابیر و تصمیم‌هایی مقطعی بوده‌اند. و این ابتدای ماجرای تمام‌ناشدنی حجاب در ایران است. به عقیده نگارنده، مهم‌ترین علت وجود برخی نابسامانی‌ها درباره حجاب كه آن هم بیشتر در شهرهای بزرگ ایران اسلامی دیده می‌شود، یك مشكل تاریخی است و آن فراموشی باغبانی انقلاب عزیزمان است. پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی كه بیش از 98 درصد مردم جمهوری اسلامی را پذیرفتند، بسیاری به دنبال زیرساخت‌های اقتصادی و سیاسی حكومت رفتند و پایه‌های فرهنگی را با توجه به همراهی بی‌نظیر مردم، از این مهندسی بی‌نیاز دانستند. بوستان همیشه سبز سال‌های 57 و 58 با آغاز جنگ تحمیلی بیش از پیش مورد غفلت واقع شد. پس از پايان جنگ نيز دوران سازندگى، این غفلت را دو چندان كرد. به هر حال هر باغ و بستان و بوستان‌آبادی بدون رسیدگی و باغبانی با وجود زمینی مرغوب، از علف‌های هرزه و آفات مصون نمی‌ماند و بوستان فرهنگی انقلاب نیز با پیشرفت‌های حوزه‌های مختلف و حضور جدی‌تر زنان در عرصه‌های متعدد و متنوع اجتماعی از این آفات بی‌نصیب نماند. به این‌ها هجمه‌ فرهنگی دشمن و بمباران رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب كه بسته‌های سوغات‌گونه‌اش همچنان ادامه داشت و ادامه دارد، را هم اضافه كنید. پس معضل ضعف باغباني و هدايت خوب فرهنگى، توجیه مسائل اجتماعی برای نسل‌‌های بعد از انقلاب و همچنین غفلت از حضور دشمن باعث شد، آن بوستان سبز دهه شصت كم كم علف‌هرزها و گیاهان مضری را در خود ببیند.

حجاب چرا؟ مخالفت چرا؟

اصولا در هر جامعه ای و پس از رویش هر انقلاب وظهور ایدئولوژی جدید حكومتی همواره در ابتدا مشكلاتی پیش می آید، از جمله در اوایل انقلاب بسیاری با توجه به حاكمیت جمهوری اسلامی ، تندروی ها و كندروی های بسیاری را در حوزه های فرهنگی انجام دادند. البته با توجه به آنچه كه قبل تر اشاره شد، ساختار بعضی از نهادهای دولتی به شدت نیاز به ترمیم داشت حدود یك ماه پس از پیروزی انقلاب كه بالتبع باید بسیاری از باید و نبایدهای جدید در مجموعه های مختلف و مرتبط با نظام حكمفرما می شد، امام خمینی(ره) رهبر فقید انقلاب در پیامی صراحتا تاكید كردند: زن ها باید با حجاب به وزارتخانه ها بروند[i]. نوع نگاه معمار كبیر انقلاب در این یك جمله هم بسیار هوشمندانه و حساب شده است، این جملات زمانی ادا شد كه عده ای به واسطه پیروزی انقلاب، مانع حضور زنان در ادارات دولتی می شدند و تنها چادر را به عنوان حجاب اسلامی می دانستند. حجت الاسلام اشراقى، داماد حضرت امام (ره) در تاریخ 17 اسفند 57 و شاید در تشریح این جمله حضرت امام به رادیو انقلاب اسلامی این چنین گفت: «باید در نظر داشت كه حجاب به معنی چادر نیست همین قدر كه موها و اندام خانم ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد حالا به هر شكلی كه باشد مهم نیست چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز كار و نوع كار خانم ها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد حرفی نیست.»

حتی مسئولان وقت در مورد اقلیت های مذهبی نیز با احترام كامل برخورد كردند و این گونه عنوان شد كه آنها با هر آئین و مذهبی قابل احترام و مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران هستند، توقع آن است كه برای ظاهر شدن در اجتماع با عرف ایران اسلامی هماهنگ باشند.

از سویی برخی شبه روشنفكران در همان روزهای تولد انقلاب، حجاب را مانعی برای رشد و توسعه كشور(!) می دانستند، شاهد مثالشان هم كشورهای غربی بود. آیت الله طالقانی در تاریخ 20/12/57 طی سخنانی شیوا، این مغاطله را پاسخ دادند: «حجاب در ایران یك مسئله سنتی و تاریخی است كه در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق مطرح بوده است. همیشه زن های ما دارای یك فرم حجاب بوده اند، حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، یعنی وقار، حفظ وقار و شخصیت زن همیشه در ایران و كشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بوده و شما ملاحظه می كنید كه هندی ها، زن های هندوستان با این كه مسلمان نیستند برای حفظ سنت اصیل ملی شان، اكثرا دارای حجابی سرپوشی هستند كه مظهر كامل زنان مترقی و مدیر و سیاستمدار شرق خانم «گاندی» است. باید بدانید كه رضا شاه یا بر اثر برنامه های استعماری خواست زنان ما را خفیف كند و به بی بند و باری بكشاند و همان طوری كه برنامه عمومی استعمار است كه زن و مرد را سرگرم شهوت رانی ها، خوش گذرانی ها و عیاشی ها بكنند تا بتوانند كارشان را پیش ببرند و یا خیال می كرد همین قدر لباس ها را كه كوتاه كرد، مردم ایران كه كت و شلوار پوشیدند، شاپو گذاشتند، زن ها كه بی حجاب شدند دیگر ترقی كرده ایم. كار رضاشاه همین بود، خیال كرد كه دنیای غرب كه مترقی شده و پیشرفت كرده است دلیلش این است كه زنانش بی حجابند و توسعه اقتصاد و علم و قدرت و صنعت نیز به همین دلیل است.»

این در حالی بود كه برخی سیاسیون وجود حجاب را یك مانع جدی برای استقرار دموكراسی می دانستند و معتقد بودند حجاب برای چه؟ در یك كشور آزاد، هر فردی مختار است نوع پوشش خود را خود انتخاب كند. همین جماعت بودند كه در روزهای پایانی سال 57 یك به اصطلاح تظاهرات خودجوش را با شعار یا روسری یا توسری ترتیب دادند.هدف هم چیزی نبود جز نمایش یك جنبه از ترفندهای پنهان استعمار در قالب دموكراسی و آزادی بیان. حتي در شعارهايشان عبارت رهبر ما خمينى/ مرام ما آزادی هم شنیده می شد. یك روز پس از این تجمع كمیته مركزی انقلاب، اطلاعیه ای را مبنی بر برخورد با افرادی كه با عنوان كمیته مزاحم بانوان می شوند را صادر كرد. در آن اطلاعیه تصریح شده بود هیچ كس و یا نهادی حق ندارد به بانوان توهین و یا تعرض كند. به فصله يك روز پس از صدور اين اطلاعيه جمعي از بانوان پايتخت در ميدان توپخانه و سپس موسسه كيهان تجمع كرده و ضمن حمايت از نظر حضرت امام (ره) مبني بر رعايت حجاب اسلامي در ادارات و نهادهاي عمومى، شعار می دادند: ما پیرو قرآنیم/ بی حجاب نمی خواهیم یا رهبر ما خمینی است/ حجاب ما زينبي است و يا مرگ بر ارثيه پهلوى.

در همین روزها رسانه های غربی از جمله خبرگزاری فرانسه اتفاقات پیش آمده را بهترین محمل برای تهیه گزارش و نیل به اهداف خود كه همانا تصویر كردن ناكارآمدی نظام جمهوری اسلامی بود، دانست و طی مصاحبه هایی بابرخی از نهادهای دفاع از حقوق زن، زنان را به تجمعات گوناگون دعوت می كرد.

با گذشت یك سال از این اتفاقات وزارتخانه ها و نهادهای مختلف با صدور اطلاعیه های جداگانه ای رعایت حجاب اسلامی را برای كاركنان و مراجعان خواستار شدند و این اولین اقدام انقلابی آشكار در جهت اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. به هر تقدیر نباید فراموش كرد كه در خارج از مرزهای ایران اسلامی از بدو تولد انقلاب دست های پیدا و پنهانی درصدد تولید شورش های پس از انقلاب بوده و هستند. در تاریخ بسیار مشاهده شده، انقلاب هایی كه در نخستین روزها و یا ماه های پیش، به وسیله اقلیت یا گروهك هایی متزلزل و بعضا فروپاشیده است. مخالفت با حجاب هم در دو بحث جداگانه مطرح بود. يكي تصوير كردن ضعف و ناكارآمدي نظام جمهوري اسلامي در برقراري دموكراسي و ديگري سوق دادن افكار عمومي به جنبه عقب افتادگي ملت با مقايسه كشور با كشورهاي غربى.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 14 تیر ماه 59 در خطبه های نماز جمعه در توصیه هایی به زنان مسلمان ایرانی این چنین فرمودند:

«حجاب اسلامی وظیفه حفظ عفاف اسلامی است. شخصیت زن مسلمان به او اجازه نمی دهد كه از راه نشان دادن پیكر برهنه خود زینت خود را نشان دهد. ای زن مسلمان ای مادری كه كودك خردسال خود را در آغوش گرفتی و به میدان خطر رفتی و جان خود و كودكت را به خطر انداختس ای خواهران عزیز كه مراعات حجاب اسلامی را نمی كنید شما همان كسانی هستید كه در مبارزه ملت ایران با حجاب شركت كردید و نشان دادید كه به انقلاب و اسلام وفادار هستید امروز هم انقلاب ما محتاج وفاداری شماست. ای خواهران اداری كه هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه انقلابی را فضای عفاف عمومی قرار دهید كاری كنید كه با بی اعتنایی شما به آرایش دشمن یك بار دیگر احساس كند كه زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. امروز كه انقلاب مورد تهدید دشمنان ما قرار گرفته با حركت هوشیارانه خود یك بار دیگر بینی دشمن را به خاك بمالید و هوشیار باشید و توطئه دشمن را بشناسید و بدانید كه هم در محیط ادارات و هم در كوچه و خیابان و هم در جامعه سعی كنید عفاف را حفظ كنید. من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشكر می كنم كه در پیروی از فرمان امام با لباس اسلامی در محیط كار حاضر شوید.»

ابوالحسن بنی صدر نیز یك روز بعد، 15 تیرماه 59، ضمن تكذيب اخراج زنان از ادارات دولتى، پوشش اسلامی را به به معنای احترام به شخصیت زن دانست و طی سخنانی خطاب به برخی زنان تجمع كنند در مقابل مجلس گفت:

«آن طور كه دشمنان تبلیغ می كنند در جامعه ما بنا بر تحقیر انسانی نیست چه رسد به زنان كه منتهای ارزش را در جامعه اسلامی دارند.»

انقلاب پیروز شده بود و باید تمام بدنه نظام كه میراث سلطنت 2500ساله شاهنشاهی بود را عوض می كرد آن هم نه با زور و نه بدون برنامه و یك شبه. در این میان بود كه نقش فرهنگ سازی و ایده پردازی بیش از پیش نمایان شد. شهید آیت الله مرتضی مطهری به عنوان طلایه دار تفكر اسلامی معاصر، پرچمدار میدان اطلاع رسانی و تبیین حقایق و معارف اسلام شد. در تریح دو دیدگاه مخالف حجاب و همچنین تبیین لزوم حجاب این گونه فرمود:

حقیقت امر اینست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست كه آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست كه آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات‏ را به استثناء زنا ببرد یا نه ؟ اسلام كه به روح مسائل می‏نگرد جواب می‏دهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با یك سلسله تعهدات سنگین‏ می‏توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان نیز از اینكه مردان‏ را در خارج از كانون خانوادگی كامیاب سازند به هر صورت و به هر شكل‏ ممنوع می‏باشند

درست است كه صورت ظاهر مسأله اینست كه زن چه بكند ؟ پوشیده بیرون‏ بیاید یا عریان ؟ یعنی آنكس كه مسأله به نام او عنوان می‏شود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه‏ای طرح می‏شود كه آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محكوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است‏ و آن اینكه آیا مرد باید در بهره‏كشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی‏ مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنكه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه‏ زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع‏تر است . به قول ویل دورانت‏ : دامنهای كوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است

پس روح مسأله ، محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن كامیابیها و كشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام‏ طرفدار فرضیه اول است.

فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضي از آنها جنبه رواني‏ دارد و بعضي جنبه خانه و خانوادگى، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.

اما ایرادها؛ ایرادی كه بر حجاب گرفته‏اند اینست كه موجب سلب حق آزادی كه‏ یك حق طبیعی بشری است می‏گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می‏رود. می‌گویند مجبور ساختن زن به اینكه حجاب‏ داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی او است‏ و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن . عزت و كرامت انسانی و حق‏ آزادی زن ، و همچنین حكم متطابق عقل و شرع به اینكه هیچكس بدون موجب‏ نباید اسیر و زندانی گردد ، و ظلم به هیچ شكل و به هیچ صورت و به هیچ‏ بهانه نباید واقع شود ، ایجاب می‏كند كه این امر از میان برود.

پاسخ : یك بار دیگر لازم است تذكر دهیم كه فرق است بین زندانی كردن‏ زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینكه وقتی می‏خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسیر كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام یك وظیفه‏ای است بر عهده زن‏ نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیت خاصی را در لباس‏ پوشیدن مراعات كند . این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به‏ حقوق طبیعی او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود

اگر رعایت پاره‏ای مصالح اجتماعی ، زن یا مرد را مقید سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را زندانی كردن‏ یا بردگی نمی‏توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی‏توان دانست.

در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهائی برای مرد وجود دارد. اگر مردی برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت كرده به عنوان اینكه این عمل برخلاف‏ حیثیت اجتماع است او را جلب می‏كند. هنگامی كه مصالح اخلاقی و اجتماعی‏، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت كنند مثلا با لباس كامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه‏ زندان، و نه ضد آزادی و حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به‏ شمار می‏رود

برعكس، پوشیده بودن زن - در همان حدودی كه اسلام تعیین كرده است - موجب كرامت و احترام بیشتر او است، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‏دارد.

مثال می زنم: یك افسر با نشانه‏های عالی افسری كه گردن می‏افرازد، قدم ها را محكم به زمین می‏كوبد، باد به غبغب می‏اندازد، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت می‏كند. او هم زبان دار عمل می‏كند، به زبان بی زبانی‏ می‏گوید: از من بترسید، رعب من را در دل های خود جا دهید. همین طور ممكن است زن یك طرز لباس بپوشد یا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند كه به دنبال من بیا، سر به سر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.

یك ایراد دیگر كه بر حجاب گرفته‏اند این است كه ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها می‏افزاید و طبق اصل الانسان حریص علی ما منع منه ، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر می‏كند. به علاوه، سركوب كردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای‏ روحی می‏گردد.

در روان شناسی جدید و مخصوصا در مكتب روانكاوی فروید روی محرومیت ها و ناكامی ها بسیار تكیه شده است. فروید می‏گوید: ناكامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد می‏كند كه تا ممكن است باید غریزه را آزاد گذاشت‏ تا ناكامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید.

برتراند راسل در صفحه 69 و 70 ( ترجمه فارسی ) كتاب جهانی كه من‏ می‏شناسم می‏گوید: اثر معمولی تحریم ، عبارت از تحریك حس كنجكاوی عمومی است و این تأثیر، هم در مورد ادبیات مستهجن و هم در موارد دیگر مصداق‏ پیدا می‏كند . . . اكنون برای اثر تحریم مثالی می‏زنم: فیلسوف یونانی امپد كل جویدن برگهای شجره الغار را خیلی شرم‏آور و زشت می‏پنداشت

او همیشه جزع و فزع می‏كرد از اینكه باید ده هزار سال به علت جویدن برگ‏ درخت غار در ظلمات خارجی ( دوزخ ) به سر برد. هیچوقت مرا از جویدن‏ برگ غار نهی نكرده‏اند و من هم تاكنون برگ چنین درختی را نجویده‏ام ولی‏ به امپد كل تلقین شده بود كه نباید این كار را بكند و او هم برگ‏ درخت غار را جوید

سپس در جواب این سؤال كه: آیا شما عقیده دارید انتشار موضوع های‏ منافی عفت علاقه مردم را به آنها زیاد نمی‏كند؟ جواب می‏دهد : علاقه مردم نسبت بدانها نقصان می‏یابد. فرض كنید چاپ و انتشار كارت پستال‏های منافی عفت مجاز و آزاد گردد. اگر چنین چیزی بشود این‏ اوراق برای مدت یك سال یا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته می‏شوند و دیگر كسی حتی به آنها نگاه هم نخواهد كرد

پاسخ اين ايراد اين است كه درست است كه ناكامى، به خصوص ناكامی جنسی‏، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی كه مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشكل را حل نمی‏كند بلكه بر آن می‏افزاید. در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم‏ واقعی را می‏میراند ولی طبیعت را هرزه و بی‏بند و بار می‏كند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می‏یابد.

بدین نكته باید توجه كرد كه آزادی در مسائل جنسی سبب شعله‏ور شدن‏ شهوات به صورت حرص و آز می‏گردد، از نوع حرص و آزهائی كه در صاحبان‏ حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم . ولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یك احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریك می‏كند و رشد می‏دهد و تنها در این هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه‏ها می‏گردد. میان آنچه عشق نامیده می‏شود و به قول ابن سینا عشق عفیف و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در می‏آید - با اینكه هر دو روحی و پایان ناپذیر است - تفاوت بسیار است . عشق، عمیق و متمركز كننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحی و پخش كننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است.

غریزه جنسی دو جنبه دارد: جنبه جسماني و جنبه روحى. از جنبه جسمی‏ محدود است. از این نظر یك زن یا دو زن برای اشباع مرد كافی است، ولی‏ از نظر تنوع طلبی و عطش روحی‏ای كه در این ناحیه ممكن است به وجود آید شكل دیگری دارد. حالت روحی مربوط به این موضوع دو نوع است: یكی‏ آن است كه به اصطلاح عشق نامیده می‏شود، و همان چيزي است كه در ميان فلاسفه و مخصوصا فلاسفه الهي مطرح است كه آيا ريشه و هدف عشق واقعى، جسمی و جنسی است و یا ریشه و هدف دیگری دارد كه صد درصد روحی است و یا شق سومی در كار است و آن این كه از لحاظ ریشه، جنسی است ولی بعد حالت معنوی پیدا می‏كند و متوجه هدفهای غیر جنسی می‏گردد؟

نوعی دیگر عطش روحی آن است كه به صورت حرص و آز در می‏آید كه از شؤون حس تملك است و یا آمیخته‏ای است از دو غریزه پایان ناپذیر: شهوت جنسی و حس تملك، آن همان است كه در صاحبان حرمسراهای قدیم و در اغلب پولداران و غیر پولداران عصر ما وجود دارد. این نوع از عطش تمایل‏ به تنوع دارد. از یكی سیر می‏شود و متوجه دیگری می‏گردد. در عین این كه‏ ده ها نفر در اختیار دارد در بند ده ها نفر دیگر است و همین نوع از عطش‏ است كه در زمینه بی‏بند و باری‏ها و معاشرت های به اصطلاح آزاد به وجود می‏آید. این نوع از عطش است كه هوس نامیده می‏شود.

اما اینكه می‏گویند : الانسان حریص علی ما منع منه مطلب صحیحی است ولی‏ نیازمند به توضیح است. انسان به چیزی حرص می‏ورزد كه هم از آن ممنوع‏ شود و هم به سوی آن تحریك شود، به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی‏ بیدار كنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا كمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان كمتر خواهد بود.

فروید كه طرفدار سرسخت آزادی غریزه جنسی بود، خود متوجه شد كه خطا رفته است، لذا پیشنهاد كرد كه باید آن را از راه خاص خودش به مسیر دیگری منحرف كرد و به مسائل علمی و هنری نظیر نقاشی و غیره منعطف ساخت‏ و به اصطلاح طرفدار تصعید شد. زيرا تجربه و آمار نشان داده بود كه با برداشتن قیود اجتماعى، بیماری ها و عوارض روانی ناشی از غریزه جنسی‏ بیشتر شده است. من نمی‏دانم آقای فروید كه طرفدار تصعید است از چه راه‏ آن را پیشنهاد می‏كند. آیا جز از طریق محدود كردن است؟ در گذشته افراد بی‏خبر، به دانشجويان بي خبرتر از خود مي‏گفتند انحراف‏ جنسى، يعني هم جنس بازى، فقط در میان شرقی ها رایج است و علتش هم دسترسی نداشتن به زن بر اثر قیود زیاد و حجاب است. اما طولی نكشید كه معلوم شد رواج این عمل زشت در میان‏ اروپائی ها صد درجه بیشتر از شرقی ها است.

اگر در مشرق زمین محرومیت ها باعث انحراف جنسی و همجنس بازی شده است، در اروپا شهوترانی های زیاد باعث این انحراف گشته است، تا آنجا كه‏ در بعضی كشورها همان طور كه در روزنامه‏های خبری خواندیم رسمی و قانونی شد، و گفته شد چون ملت انگلستان عملا این كار را پذیرفته است قوه مقننه‏ باید از ملت پیروی كند. یعنی نوعی رفراندوم قهری صورت گرفته است.[ii]

غفلت از درون

در سال هايي كه جنگ تحميلي را پشت سر گذاشته بوديم و دغدغه هاي فرهنگى، هر روز رنگ تازه ای به خود می گرفت، بحث چادر یا مانتو یك بار دیگر در محافل دانشگاهی كشور مطرح شد و تا آنجا پیش رفت كه حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی –رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد- در یك پرسش و پاسخ دانشجویی با صراحت اعلام كرد: مانتو از نظر ما ایرادی ندارد و برای محیط های دانشگاهی نیز بدون اشكال است.

اگر چه این جملات پیش تر هم از سوی بسیاری از مسئولین مطرح و عنوان شده بود ولیكن بیان آن از زبان رئیس جمهور، خیلی از افكار خاموش و فرصت طلب را بیدار كرد! به طوری كه در سال های بعد و انتصاب برخی مسئولین فرهنگی كه دنبال فرصتی برای مطرح كردن عقاید و اندیشه های غربی خود بودند، این بحث وارد مراحل تازه ای شد. عطاءالله مهاجراني اولين وزير ارشاد كابينه آقاي خاتمى، رسما اعلام كرد، حجاب را باید به نظرخواهی از مردم واگذار كرد و حكومت هیچ وظیفه ای در قبال حجاب مردم ندارد.

این در حالی اتفاق می افتاد كه در سال های قبل حتی برای حضور بانوان در اجتماعات و یا اماكن عمومی هم قوانین خاصی در نظر گرفته شده بود، مثلا آیت الله موسوی اردبیلی در تاریخ 15 اردیبهشت 1361 به عنوان یكی از بالاترین مقامات قضایی آن روز، در مورد حجاب بانوان در تاكسی ها و به طور كلی در سطح جامعه گفت: «حجاب اسلامی باید رعایت شود، اما این كه ما برخی را مجبور كنیم كه حجاب داشته باشند یا نه، صورت خوشی ندارد تنها یك مسئله ای هست، این كه عده ای نمی خواهند در مسیر جمهوری اسلامی قرار بگیرند؛ به هر حال باید عفت عمومی را رعایت كرد. خیابان و بازار و مجالس عمومی نباید به یك مركز فحشا و ترویج ابتذال تبدیل شود. ما امیدواریم خانم ها در حدود حجاب اسلامی لباس مناسب بپوشند، بدن خود را بپوشانند و با یك وضع عادی و ساده بیرون بیایند.»

در چنین شرایطی وارد دهه دوم انقلاب شدیم، دهه ای كه با روی كار آمدن دولت اصلاحات، بسیاری از لغات، تعاریف و حتی استراتژی ها، دست خوش تغییرات بنیادی شد. سوء استفاده از مسئله آزادی بیان و آزادی زنان، بیشترین سهم را در این مثلا اصلاحات و در طول سال های 76 تا 84 به خود اختصاص داد. در طول این سال ها هم مانند سال های گذشته اش و دهه اول عمر انقلاب، بارها و بارها، مسئله حجاب به انواع گوناگون مطرح شد، كنفرانس ها و جلساتی برگزار و مصوباتی تصویب شد، حركت های مقطعی انجام شد اما باز هم معضل حجاب به ویژه در پایتخت، بر قوت خود باقی ماند.

البته در طول همین سال ها بسیاری از افتخارات، مدال آوري ها و قهرماني هاي بانوان در عرصه هاي مختلف با نمايش حجاب اسلامي در ميدان هاي جهانى، تئوری حجاب مساوی است با محدودیت را تحت الشعاع قرار داد. حضور كاروان بانوان ایران اسلامی در مسابقات مختلف، راه اندازی ورزشگاه ها و رشته های تخصصی بانوان در كشور، حضور گسترده بانوان در مراكز علمى- تحقیقاتی و پیشرفت های علمی ایشان بر بسیاری ثابت كرد كه حجاب نه تنها محدودیت نیست بلكه بستری است برای آرامش بیشتر و سهل شدن پیمودن مسیر برای رسیدن به هدف. در اين سال ها تنها و تنها آنچه بيش از هر چيز توانست تاثير شگرفي بر فضاي فرهنگي كشور بگذارد هجوم رسانه هاي غربي و ابتذال برخي رسانه هاي داخلى، از جمله سینما و تئاتر، فضاي هنري مرسوم به موج نو و شكل گيري تشكل هاي مختلف حمايت از زنان در قالب هاي مختلف از جمله ترويج تفكر فمنيستى.

با تمام این ها و در سال 83 در پی یك نظرسنجی گروهی از مردم تهران، 87درصد مردم پایتخت، رعایت حجاب را در جامعه ضروری عنوان كردند. این در حالی بود كه برخی كشورهای اروپایی رعایت حجاب را برای ادامه تحصیل و اشتغال، ممنوع اعلام كرده بودند و اين نبود جز به خاطر ترس از گسترش اسلام در كشورهاي اروپايى، دیده می شد.

87درصد تهرانی ها رعایت حجاب را ضروری می دانند

نتایج یك نظرسنجی نشان می دهد 87درصد از مردم تهران، رعایت حجاب را در جامعه ضروری می دانند. روابط عمومی شورای فرهنگی و اجتماعی زنان اعلام كرد: براساس طرح نظرسنجی كه در قالب یك پژوهش میدانی در سطح مناطق تهران پیرامون اصل حجاب و با جامعه آماری 1000 نفر از شهروندان انجام شد، آگاهی شهروندان تهرانی نسبت به قانون منع حجاب و میزان آگاهی و مقبولیت حجاب در جامعه مورد سنجش قرار گرفت.

نتایج این تحقیق كه توسط شورای فرهنگی اجتماعی زنان انجام شده نشان داد كه از مجموع 66درصد پاسخ دهندگان زن و 34درصد پاسخ دهندگان مرد، در پاسخ به پرسشی درباره ضرورت رعایت حجاب در جامعه، 26درصد گزینه خیلی زیاد، 29درصد زیاد، 32درصد تا حدودى، 7درصد كم و 4درصد گزينه خيلي كم را انتخاب كرده اند و در مجموع 87درصد پاسخگويان رعایت حجاب را در جامعه ضروری می دانند.

47درصد پاسخگویان متاهل و 56درصد مجرد بوده اند.30درصد كمتر از بیست سال، 44درصد 29-20سال، 20درصد 39-30سال و 11درصد 49-40سال و 30درصد بیش از 50سال داشته اند. 90درصد مسلمان و 10درصد غیرمسلمان بوده اند. 42درصد زیر دیپلم و دیپلم، 41درصد فوق دیپلم و لیسانس، 10درصد فوق لیسانس و دكتری و 4درصد تحصیلات حوزوی داشته اند. 5/43درصد غیرشاغل، 8درصد مشاغل پزشكى، 6/19درصد مشاغل فرهنگى، 17درصد مشاغل ادارى، 2درصد مشاغل تولیدی و 4/8درصد مشاغل آزاد داشته اند.

بر اساس نتایج به دست امده رابطه معناداری بین ضرورت رعایت حجاب و متغیرهای جنس و سن، دین، وضعیت تاهل و اشتغال به دست نیامد و غالبا همه اقشار رعایت حجاب را امری ضروری می دانند.

در پاسخ به دلایل وجوب حجاب در جامعه بیش از 80درصد پاسخگویان عقیده داشتند حجاب برای زنان مصونیت اجتماعی می آورد، حدود 80درصد معتقدند وجوب حجاب به دلیل احترام به مقام زن است. 6/77درصد معتقدند رعایت حجاب موجب سالم سازی جامعه از انحرافات اجتماعی است. 75درصد پاسخگویان عقیده دارند كه حجاب موجب تحكیم بنیان خانواده است. 46درصد پاسخگویان عقیده داشتند حجاب موجب محدود شدن فعالیت های اجتماعی زنان می شود.

در پاسخ به سئوال حدود و پوششی كه اسلام برای زن تعیین كرده است 18درصد اظهار داشتند هر نوع پوششی كه سر و بدن را بپوشاند، 25درصد عقیده داشتند سر و بدن به جز صورت و دست ها و زینت های مورد استفاده، 35درصد معتقدند رعایت پوشش متناسب با عرف جامعه و 20درصد معتقدند پوشش خاصی تعیین نشده صرفا حیا و عفت باید رعایت شود. بر اساس نتایج به دست آمده اطلاع از نوع پوشش پیشنهادی اسلام به شناخت و تعهد فردی افراد برمی گردد و ارتباط معناداری با سن، جنس، تحصیلات و نوع شغل افراد ندارد.

در تبیین هدف دولت ها از تصویب قانون منع حجاب 58درصد معتقدند این قانون با هدف رواج بی بند و باری میان مسلمانان بوده است. 7/57درصد معتقدند هدف، محدود نمودن حضور اجتماعی مسلمانان بوده است. 57درصد معتقدند هدف ناكارآمد نشان دادن احكام اسلامی است و 30درصد معتقدند هدف دفاع از ازادی و حقوق زنان بوده است.

در تبیین جریانات موثر در تصویب قانون منع حجاب 8/53درصد معتقدند جریانات طرفدار جهانی شدن در پشت این قضیه اند، 48درصد جریانات فمنیستی را موثر می دانند، 8/53درصد جريانات صهيونيستي را موثر مي دانند و 40درصد جريانات سكولاريستي و طرفداران تساهل و تسامح دیني را پشتيبان اين رويداد مي دانند. در بررسی پرسشنامه های پر شده از طریق اینترنت با توجه به قشر كاربران اینترنت و عدم كنترل و سهمیه بندی نمونه های آماری نتایج زیر حاصل گردید. در این روش پاسخگویان مرد بیشتر بوده اند به طوری كه 57درصد مردان و 35درصد زنان پاسخ داده اند. همچنین تفاوت نسبت مجردان به متاهلین در این روش بیشتر است. مجردین دو برابر متاهلین بوده اند. تركیب سنی پاسخگویان در روش الكترونیكی جوان تر است به طوری كه نسبت پاسخگویان كمتر از 20سال بیشتر و پاسخگویان بالای 40سال كمتر از گروه مشابه خود به طریق میدانی است. پاسخگویان شركت كننده در نظرسنجی به روش الكترونیكی دارای تحصیلات بالاتری نسبت به روش میدانی بوده اند و افراد دیپلم و زیر دیپلم و حوزوی كمتر شركت كرده اند. از نظر وضعیت اشتغال نتایج در هر دو روش همخوانی دارد تنها مشاغل پزشكی كمتر و مشاغل تولیدی بیشتر شركت كرده اند. براساس اطلاعات به دست آمده در زمینه لزوم رعایت حجاب در جامعه 46درصد پاسخ خیلی زیاد داده اند در حالی كه در روش میدانی تنها 25درصد خیلی زیاد را برگزیده اند. این در حالی است كه درصد پاسخ خیلی كم نیز در این روش 3برابر روش میدانی است و تعداد بسیار كمی گزینه تا حدی را انتخاب كرده اند. می توان گفت چون روش غیرحضوری بوده افراد موضع خود را واضح تر بیان كرده اند و در مجموع میانگین جواب های مبنی بر ضرورت رعایت حجاب در جامعه از این طریق اندكی بیشتر از روش میدانی است. در پاسخ به دلایل وجوب حجاب در جامعه به ترتیب اولویت گزینه های تحكیم بنیان خانواده، احترام به مقام زن، سالم سازی جامعه، مصونیت اجتماعی و محدود كردن فعالیت های زنان انتخاب شده است.

در پاسخ به نوع حجاب مورد قبول مخاطبین به ترتیب چادر 40درصد، مانتو مقنعه 22درصد، مانتو روسری 12درصد، هر نوع لباس با پوشش سر 8درصد و هیچكدام 18درصد انتخاب شده است.

چه باید كرد؟

براي ترويج فرهنگ عفاف و رفع معضل بد حجابى، فرهنگ سازی بیشترین طرفدار را دارد؛ بنابراین باید كار فرهنگی كرد كه صد البته پیشقراولان این حركت، دستگاه های فرهنگی اند و سایر نهادهای اجتماعی هم در این مورد باید كمك كنند؛ از خانواده گرفته تا صدا و سیما. برنامه ريزى، تلاش و صبر راهگشاست و هماهنگي بين دستگاه هاي فرهنگى، یك اصل انكارناپذیر.

در این میان وظیفه چند نهاد و دستگاه از بقیه سنگین تر است اما به نظر می رسد مهمترین نهاد در میان همه اینها، «نهاد مردم» است. در واقع ما باید مراقب باشیم و به خود و یكدیگر تذكر دهیم. به این ترتیب اولین جایی كه باید حجاب نهادینه شود، خانواده است؛ به شرطي كه دليل پوشيده بودن را براي نونهال و نوجوانمان توضيح دهيم آن هم به زبان روز و با منطق قوى.

عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به این كه خانواده، اولین جایی است كه شخصیت انسان شكل می گیرد می افزاید: «اولين الگوي حجاب يا بدحجابى، والدین هستند. اگر والدین به پوشش مناسب اهمیت بدهند و خود را به گوهر حجاب و حیا آراسته نمایند، فرزند نیز از آنها نمونه برداری خواهد كرد.» «لاله افتخاری» ادامه می دهد: «اگر والدین، آموزش صحیح فرهنگ حجاب را سرلوحه تعامل خود با فرزندان قرار دهند و محجبه و باحیا بودن را در درون او نهادینه كنند، او در جوانی تحت تاثیر بدحجاب ها، پوشش خود را تغییر نمی دهد.»

مدير يك موسسه علمى- كاربردی نیز می گوید: «نحوه رفتار پدر و مادر در ملاقات با دیگران، نوع پوشش مادر، زماني كه با نامحرمان گفت وگو مي كند و تقيد والدين به حيا و پاكدامنى، در فرزند تاثیر می گذارد؛ ضمن این كه بعضی اقدامات همچون جداسازی اتاق خواب كودك و رعایت اخلاق در محیط خانواده، در بروز روحیه عفاف طلبی فرزند موثر است.»

كودك با ورود به محیط مدرسه، اولین تجربه دوری از والدین را لمس می كند و تأثیر و تأثر در رفتار و كردار و پوشش و خلقیات را می آزماید و 12 سال از عمر خود را در مقاطع تحصیلی این نهاد سپری می كند. «سیدمحمدرضا میرتاج الدینی» عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی دراین زمینه می گوید: «یكی از راه های مؤثر در ترویج فرهنگ عفاف، قراردادن مطالبی در زمینه حجاب در كتاب های درسی دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی و دادن آموزش های جذاب و مشوق امر پوشش اسلامی است.»

نماینده مردم تبریز می افزاید: «معرفی الگوهای مناسب و در پاره ای مواقع، تذكرهای بخشنامه ای در كنار همان آموزش ها، می تواند در ترویج فرهنگ حجاب بسیار مؤثر باشد.»

نماینده مردم تهران نیز با اشاره به تشكیل جلسات پرسش و پاسخ در زمینه حجاب در مدارس می گوید: «باید به سؤالات و شبهات دانش آموزان و حتی والدین آنها درباره حجاب، پاسخ صحیح و منطقی داده شود تا به تدریج زمینه های بدحجابی از میان رفته و فرهنگ عفاف جا بیفتد.» لاله افتخاری دادن كتاب هایی به غیر از كتب درسی درباره حجاب و طرح مسابقه در این زمینه از محتوای همان كتاب ها را یكی دیگر از راه های رواج پوشش اسلامی در مدارس عنوان می كند.

همانطور كه قبلاً هم گفتیم متأسفانه گاه تغییر پوشش از وضع مطلوب به نامطلوب در برخی دانشگاه ها اتفاق می افتد و دلیل آن حساسیت جوان ها در سنین 18 تا 22 سالگی نسبت به یكدیگر و افزایش میل خودنمایی به ویژه در خانم هاست.

«عفت شریعتی كوهبنانی»، عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در این زمینه می گوید: « در دانشگاه هاي معتبر خارجى، سلامت پوشش رعایت می شود و بین محیط علمی و خیابان تفكیك وجود دارد.» «لاله افتخاری» سخن همكار مشهدی اش را تكمیل می كند: «در كشورهاي لائيك هم دانشجويان در محيط علمى، لباس ساده می پوشند و برای این مكان، شأن و منزلت قائلند و كسی آرایش نمی كند. ما هم باید این فرهنگ را كه دانشگاه از خیابان جداست با روش های ایجابی و هنرمندانه جا بیندازیم.» نماینده مردم تهران در ادامه اضافه می كند: «تشكیل جلسات پرسش و پاسخ و رفع شبهات در زمینه حجاب برای دانشجویان و دادن آموزش های لازم در این باب، راهكار مؤثری است.»

«میر تاج الدینی» هم، رواج فرهنگ عفاف در میان جوانان را از راه ارشاد و اهنمایی مشفقانه مؤثر ارزیابی می كند و نشان دادن الگوهای برتر حجاب كه موفقیت های علمی و از این قبیل كسب می كنند را یك راهكار تأثیرگذار عنوان می نماید.

تمامی مسئولانی كه با آنها صحبت شد، دادن تذكرهای مؤدبانه و مشفقانه در محیط دانشگاه توسط دست اندركاران این محیط ها را در كنار دیگر طرح ها مؤثر دانسته اند كه نگارنده خود شاهد اعمال این روش منطقی در مجتمع ولی عصر«عج» دانشگاه آزاداسلامی تهران مركزی بوده است و امید آن می رود كه در دیگر دانشگاه های دولتی و غیردولتی نیز اعمال شود. در مجتمع ولي عصر ضمن جلوگيري از ورود افراد متفرقه به دانشگاه از طريق كنترل دقيق كارت هاي دانشجويى، با روشی مشفقانه از دانشجویان خانم خواسته می شود كه مانتوهایی با پوشش بهتر بر تن كنند.

نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی از «ساماندهی مد و لباس» به عنوان یكی از طرح های قوه مقننه برای رفع معضل بدحجابی سخن می گوید و می افزاید: «مجلس، خواسته به حق مردم در مهار بدحجابی را در قالب طرح مد و لباس برآورده می كند.»

نماینده مردم تهران نیز از طرح «لباس ملی» برای رواج فرهنگ عفاف می گوید: «از همه رسانه ها برای تبلیغ این طرح استفاده خواهد شد و لباسی متناسب با فرهنگ و ذائقه ایرانی و با تنوع محلی و بومی به بازار عرضه می شود و تلاش داریم كه با برپایی نمایشگاه و از طریق صدا و سیما این لباس را جا بیندازیم و حتی آن را به خارج صادر كنیم.»

وقتی این دو طرح را با برخی از خانم ها مطرح می كنم، واكنش های متفاوتی نشان می دهند. عده ای موافقند و گروهی مخالف. بعضی ها هم كه تكلیفشان با این مسئله روشن نیست، غرولند می كنند. خانم های محجبه اعم از مانتویی و چادری این طرح ها را به شرط آن كه لباس هایی متنوع و منطبق بر سلایق متفاوت باشد، مطلوب می دانند.

دكتر علی مطهری در طرحی كه برای پوشش اسلامی به كیهان عرضه كرده، در باره نوع تعیین پوشش مردم، می نویسد: «اعمال نظر در نوع پوشش مردم از طرف حكومت ها چیزی نیست كه منحصر به ایران باشد. در اكثر كشورهای جهان قانونی در این زمینه وجود دارد منتها حدود آن متفاوت است.»

رسانه تصويرى، اثرگذارترین وسیله ارتباطی است. سیما و سینما می توانند محملی باشند برای ترویج عفاف در جامعه. اینترنت نیز یكی دیگر از رسانه های پرمخاطب و موثر قلمداد می شود. «لاله افتخاری» با اشاره به این كه باید از همه عوامل برای رفع بدحجابی استفاده كرد، می گوید: «فیلم و سریال در زمینه ترویج عفاف باید ساخته شود و در عوض اگر اثری تصویری موجب رواج بی عفتی می شود، نباید به نمایش درآید.»

«سیدمحمدرضا میرتاج الدینی» نیز با اشاره به این كه باید جلوی پخش آثار هنجارشكن گرفته شود، می افزاید: «سریال هایی كه متلك و شوخی بین زن و مرد را رواج می دهند، نباید پخش شوند.» همچنین بر فیلم های سینمایی باید نظارت شود تا ترویج ضداخلاق نكنند. بر ویدئو كلوپ ها هم با توجه به این كه تعداد بیشتری از مردم را جذب فیلم ها می كنند، باید نظارت دقیق تری صورت گیرد.» نماینده مردم تبریز ادامه می دهد: «با ساخت سریال ها و فیلم های خوب و آموزنده می توان مردم را به طرف رعایت حجاب تشویق كرد.»

يك روزنامه نگار با اشاره به اثرگذاري سريال ها بر مردم می افزاید: «در اوایل دهه 70 شمسی سریالی تحت عنوان «در پناه تو» پخش شد كه بسیاری از دختران و زنان مانتویی و حتی بدحجاب تحت تاثیر شخصیت اول آن سریال، چادری شدند. اگر ساخت اينگونه سريال ها ادامه مي يافت و با ترتيب دادن ميزگردهاي نقد و بررسى، درباره حجاب تبلیغ و صحبت بیشتری می شد، وضعیت خیلی بهتر از حال حاضر بود.»

این نویسنده ادامه می دهد: «طرح هایی چون مد و لباس یا لباس ملی اگر به صورت ابلاغیه و دستورالعمل یا مثل تبلیغ عروسك های دارا و سارا باشد جواب نمی دهد، بلكه باید با تبلیغ نامحسوس از طریق پوشاندن آن به تن سوپر استارهای سینما و تلویزیون در فیلم ها و سریال ها و مجریان سیما و همچنین هدیه دادن در ادارات و دانشگاه ها و ارزان فروشی آنها در بوتیك ها و فروشگاه ها بین زنان و دختران مدبشود.»

يك دانشجو می گوید: «در هالیوود گاه برای فروش یك كفش یا لباس، فیلم یكصد دقیقه ای می سازند تا یك كالا را به مردم معرفی كنند اما در كشور ما كمتر كسی برای ترویج حجاب فیلم و سریال می سازد.» او ادامه می دهد: «نشان دادن مضرات بدحجابي و مواهب حجاب و نماياندن الگوهاي جذاب در پوشش اسلامى، به ویژه از نوع برتر آن یعنی چادر كه در قاموس شخصیت های آرمانی فیلم ها و سریال ها پدیدار می شود، بهترین راه ترویج و تبلیغ عفاف است.»

از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به منظور ایجاد هماهنگی بین دستگاههای مرتبط با ترویج فرهنگ حجاب، «كمیته ترویج و گسترش فرهنگ عفاف» تشكیل شد. این كمیته 22عضو دارد كه رئیس آن، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نمایندگانی از مجلس، صداوسيما و وزارت خانه هاي بازرگانى، كشور، اطلاعات، مسكن و شهرسازى، اقتصاد و دارايى، آموزش و پرورش، علوم، بهداشت و یازده نهاد دیگر در آن عضویت دارند. جلسات این كمیته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشكیل می شود و گزارش عملكرد آن هر 6ماه یكبار به شورای عالی انقلاب فرهنگی كه ریاست آن به عهده رئیس جمهوری است، ارائه خواهد شد.

همچنین «لاله افتخاری»، عضو كمیسیون فرهنگی مجلس از تشكیل كمیته ای برای ساماندهی مد و لباس خبر داد و افزود: «این كمیته متشكل از نمایندگانی از صداوسیما، تولیدكنندگان و فروشندگان لباس، اصناف، كمیسیون فرهنگی مجلس و غیره است كه وظیفه تولید، عرضه، برگزاری نمایشگاه های مربوطه و نظارت بر امور یاد شده را در طرح ساماندهی مد و لباس برعهده دارد.» نماینده مردم تهران اضافه كرد: «در این كمیته بررسی می كنیم كه اگر طرح، نیاز به بودجه، سوبسید و دیگر موارد دارد، اقدام شود تا لباس هایی زیبا، متنوع و پوشیده به مردم عرضه شود. ضمن اینكه در این طرح به لباس های محلی ارزش و اهمیت خاصی داده خواهد شد.»

زن برتر، حجاب برتر

از روایات و احادیث چنین برمی آید كه حضرت فاطمه زهرا(س) وقتی قدم در اجتماع می گذاشتند، خود را در جامه ای فراگیر- چادر- می پوشاندند و در جمع زنان بنی هاشم باابهت و متانت قدم برمی داشتند. در قیامت نیز وقتی بانوی دو عالم وارد شوند، فریادی برخواهد آمد كه: «ای مردم چشم هایتان را ببندید تا فاطمه(س) دختر رسول اكرم(ص) عبور نماید.» و این پاداش عفاف است.

زن مسلمان ایرانی همواره مفتخر به داشتن حجاب برتر بوده است. حجاب از آن رو واجب شد كه زن بتواند در اجتماع آزادانه و آسوده حاضر شود و برخلاف آنچه غافلان و مغرضان می گویند، حجاب، وسیله نگه داشتن زن ها در پستوی خانه ها نیست. امروزه زنان محجبه ايرانى، در تمام عرصه ها به موفقیت های بزرگی دست می یابند و آنانی كه حجاب برتر- یعنی چادر- را انتخاب كرده اند موفق ترند[iii].

فرهنگسازی و دیگر هیچ...

بررسي و نگرش به وضعيت زنان قبل و بعد از انقلاب اسلامى، و مقايسه آن دو مقطع زمانى، خیزش بی نظیر زنان به سوی متعالی شدن و انتخاب پوشش مناسب را در ربع قرن گذشته نشان می دهد.

دستاوردهاي مهم علمى، اجتماعى، فرهنگي و هنري زنان طي سال هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامى، نشانگر رشد و بلوغ و شعور فكری آنهاست.

زنان مسلمان با حضور در عرصه هاي مختلف سياسي اجتماعى به خصوص هشت سال دفاع مقدس، ثابت كردند كه توانمندی های زیادی در همه زمینه ها دارند و در صورت داشتن فرصت های مساوی با بروز آنها مدارج مهمی را كسب خواهند كرد.

امروزه دیگر به اثبات رسیده كه حجاب در واقع هرگز مانعی جهت حضور زنان در اجتماع و كاركردن آنها نبوده و نخواهد بود. در ایران زنان محجبه در شهرها و روستاها در كنار مردان در مزارع و كارخانه ها و ادارات در حال فعالیت هستند و چون زن و مادر كانون اصلی مهر و عاطفه در جامعه ما هستند، همچنان قوام و محوریت خانواده نیز با آنهاست.

گرایش زنان و دختران در غرب و اروپای به ظاهر متمدن به سوی حجاب هر روز فزونی می یابد و هر روز در خبرها شاهد اخراج دختران محجبه از دانشگاهها و جلوگیری از ورود زنان با حجاب به مراكز علمی هستیم. خداوند در قرآن كریم همان گونه كه به اهمیت نماز و دستورات شرعی اشاره فرموده است به همان محكمی در خصوص حفظ حجاب آیاتی را نازل كرده است.

هر از چند گاهی كشور ما شاهد بحث داغ و جنجال برانگیز حجاب است و قبل از این كه با این معضل برخورد شود بایستی نهادهای فرهنگی و تربیتی و عقیدتی كه با استفاده از بیت المال و بودجه های كلان نتوانسته اند در این بیست و چند سال گذشته به رسالت خود در زمینه فرهنگ عفاف و حجاب عمل كنند، مواخذه و بازخواست شوند.

بايد ريشه يابي كرد كه چرا بعد از 27 سال حكومت دیني در ايران هنوز مي بايد احكام بديهي اسلام را با نيروي پليس اعمال كرد.

چرا باید صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران كه امام بزرگوار آن را دانشگاه نامید، به جای پرداختن به موضوعات اصیل در حوزه فرهنگ، به ترویج فرهنگ های بی هویت و انحرافی و سریال هایی كه عملا تبلیغ بدحجابی و بی قید و بندی می كند بپردازد و از ارزش های اسلامی هر روز فاصله بگیردو با ساختن فیلم هایی كه در آن زنان با آرایش و پوشش نامناسب حضور دارند موجب اشاعه فرهنگ بی حجابی در جامعه شود؟

همانطور كه گفته شد حجاب مقوله ای فرهنگی است و راهكارهای فرهنگی می طلبد و برخورد با معضل بدحجابی در جامعه باید سنجیده و عالمانه باشد و از شعارها و كارهای غیرمعقول پرهیز كرد. پرداختن به این موضوع برای یك هفته و حتی یك ماه، ما را به آنجا خواهد برد كه در حال حاضر قرار داریم.

در خصوص حجاب و بدحجابی و بی حجابی در جامعه اسلامی لازمه كار، فرهنگ سازي است و در اين راستا بايد به آگاه سازي جوانان و نسل جوان پرداخت و به جاي برخورد با معلول به علت ها توجه كرد و در برخورد با اين ناهنجاري اجتماعى تا حد ممكن نبايد از قوه قهريه استفاده كرد چون با نيروهاي انتظامي و امنيتي نمي توان به مقابله با پديده فرهنگي رفت.

متاسفانه در جامعه كنونی ما در میان جوانان و نوجوانان و برخی از بزرگترها به فرم و پوششی برمی خوریم كه حتی در خود اروپا و آمریكا نیز پوششی زننده محسوب می شود و این نوع پوشش به گروههای پست و منزوی جامعه غرب تعلق دارد كه متاسفانه برخی جوانان ما از طریق كانال های ماهواره ای الگوهای خود را انتخاب می كنند، الگوهايي كه با دین و فرهنگ و عرف جامعه ما فاصله بسيار دارد.

رئيس شوراي فرهنگي اجتماعى زنان اخيرا اظهار داشته كه بايد به نيازهاي جوانان اهميت داد، حرف درستی است، جوان عاشق رنگ های شاد و متنوع است و این حس معقول و طبیعی اوست و ما باید این حس را در پوششی مناسب به آنها ارائه كنیم تا او اغنا شود و به دنبال الگوهای نامناسب نرود.

نتایج بسیاری از بررسی ها و نظرسنجی ها حاكی از آن است كه نیمی از زنان جامعه به رعایت حجاب اسلامی اعتقاد عمیق دارند و در موارد دیگر سهل انگاری و عدم آگاهی و نبود الگوی مناسب، موجب بدحجابی دختران و زنان می شود.

گسترش فرهنگ عفاف، قادر است ضمن حفظ احترام و حرمت زنان، قوانيني را جهت تامين حقوق اجتماعى و شرعي آنان ارائه دهد.

باید بدانیم كه امروزه پوشش نامناسب فقط مختص خانم ها نیست بلكه برخی از آقایان هم از لباس های نامناسب و مغایر با فرهنگ وعرف جامعه اسلامی استفاده می كنند كه عمدتا از مرزها وارد كشور می شود كه باید مسئولان مربوطه، با واردات بی رویه و غیرقانونی كالاهای خارجی كه با فرهنگ ما سازگاری ندارند مقابله كنند.

بایدها و نبایدها در این مقوله بسیار است، اگر جامعه ای سالم و عاری از بی عفتی می خواهیم، باید برنامه داشته باشیم و به روزمرگی نیفتیم و مسئولان حتما توجه ویژه ای به بودجه های فرهنگی داشته باشند و برای حل این معضل برنامه های كوتاه مدت و بلند مدت ارائه كنند تا ان شاء الله همچون گذشته نسلی آگاه، پویا و محجوب داشته باشیم[iv].

شاید برای خاتمه این مقاله و ذكر این نكته كه هنوز هم مساله حجاب و گسترش بدحجابی برای مسئولان جدی نشده است، سخنان نایب رییس سابق مجلس خبرگان رهبری تلنگری محسوب شود، چرا كه گفته می‌شود نیروی انتظامی قصد دارد از اردیبهشت ماه امسال طرح برخورد با بدحجابی را اجرایی كند.

آيت الله اميني در خطبه هاي نماز جمعه قم و در تاريخ 22 ارديبهشت 85 يكبار ديگر و با صراحتي مثال زدنى، غفلت از موضوع بدحجابی در جامعه را یادآور شد و از دستگاه‌های مسئول به شدت انتقاد كرد:«درست است كه بی حجابی نداریم،اما این بدحجابی هایی كه در شهرها داریم،نگران كننده است ! خانم های ایرانی شریفند، بزرگند،گرامیند. به حجاب علاقه دارند،ولی متاسفانه مساله بدحجابی و توسعه آن نگران كننده است ! چه در قم باشد،چه در شهرهای دیگر و چه در تهران. من نمی گویم كسانی كه بدحجاب اند. دین ندارند! نه ! بسیاری از آنها متدین هستند؛ واقعا متدینند،اما نسبت به این مساله توجیه نیستند. خیلی از آن ها اصلا نمی دانند حجاب از مسائل ضروری اسلام است.»

نایب رییس سابق مجلس خبرگان افزوده است:«من هم واقعا نمی دانم چرا ! خوب، زنان در كشور ما كه حجاب دارند , اما چرا این گونه بدحجابی رایج شده و همین طور، روز به روز هم توسعه پیدا می كند مراجع ما از این وضعیت شدیدا ناراضی هستند! مردم هم به مراجع تقلید فشار می آورند كه چرا سخنی نمی گویید ! بارها و بارها به خود من گفته اند، چرا در این باره در خطبه ها حرفی نمی زنی ! به من اعتراض كرده اند! من هم می دانم حق با آن ها است . به آنها دلداری می دهم و می گویم ان شاالله درست می شود؛ این مشكلی است كه از مدت ها قبل گرفتار آن بوده ایم ! ولی به هر حال , باید برای حل این مساله فكری كرد!»

...ایشان در ادامه با تأكید بر ضرورت كار فرهنگی در این زمینه گفته اند:«حداقل باید یك مقداری كار فرهنگی كرد یا نه انجام كار فرهنگی در توان كیست ! چه كسی باید این كار را به سامان برساند ! نیروی انتظامی در اختیار دولت است ! وزارت ارشاد در اختیار دولت است ! صدا و سیما در اختیار دولت است ! خوب، همه این ها در اختیار دولت است ! براي انجام كار فرهنگى، چه نهاد دیگری باید در اختیار دولت باشد ! پس چرا كاری نمی كنید ! چرا اقدامی در این راه صورت نمی دهید ! چرا مساله را جدی نمی گیرید !

اولین اقدامی كه می توانید كنید، این كار را از ادارات و زیر مجموعه دولت شروع كنید! ادارات كه دیگر در اختیار دولت است مگر دانشگاه ها در اختیار دولت نیست دانشگاه ها هم در اختیار دولت است ! چرا از این ها شروع نمی كنید اگر عموم مردم كوچه و بازار نمی خواهند كاری كنند، اما مگر نمی توان از آن مراكزی كه زیر نظر دولت است، شروع كنند ! آیا درست است كه كسی بیاید در دانشگاه های ما و این بدحجابی ها را ببیند !

درست است كه بی حجابی نیست، ولی بدحجابی هم كمتر از بی حجابی نیست ! در بسیاری از كشورهایی كه من به آنها سفر كرده ام مردم یا حجاب دارند و یا بی حجاب هستند! ولی خدا می داند , بدحجابی نیست ! اگر بود،می گفتم . یا حجاب دارند , يا بي حجاب هستند اما بدحجابی نیست ! آخر این چه پدیده زشتی است كه به وسیله ماهواره ها و اینترنت و امثال آن، ترویج می شود و جلوی آنها گرفته نمی شود.ما از دولت محترم انتظار داريم به طور جدى، فكری كرده و برای حل این معضل اقدام كند!»

پی نوشت ها

1- 16/12/57

2- مسئله حجاب شهيد مرتضي مطهرى

3- روزنامه كیهان اردیبهشت85

4- بخشي از مقاله عباس صالحي با عنوان گسترش حجاب و فرهنگ سازى.

سیگار و خطرات مصرف آن (Cigar)

سیگار و خطرات مصرف آن (Cigar)



سیگار استوانهٔ کاغذی کوچکی معمولاً به طول کمتر از ۱۲ سانتی ‌متر و قطر نزدیک به ۱۰ میلی‌متر است که از برگ ‌های بریده شده یا عمل‌ آمدهٔ تنباکو پر می‌شود. طرز استفاده آن این طور است که یک طرف آن را آتش می‌ زنند، و از طرف دیگر (که معمولاً فیلتر دارد) هوا را به درون ریه‌ها می‌کشند (پُک زدن). نیکوتین موجود در دود تنباکو سبب مسمومیت خفیف و بروز حالت سرخوشی کوتاه ‌مدت می‌شود. سیگار را با پیچیدن تنباکو در کاغذ سیگار که کاغذ نازکی است درست می ‌کنند، و یا، در بیشتر موارد، سیگارهای آماده دارای نام تجاری ساخت کارخانه ‌های تولید سیگار را خریداری می ‌کنند.


اعتیاد به سیگار

اعتیاد به سیگار که در واقع وابستگی به نیکوتین است به سرعت حاصل می شود.تقریبا 85% افرادی که فقط یک عدد سیگار کشیده اند به مصرف آن ادامه داده اند.نیکوتین با فعال کردن سیستم پاداش دوپامینی باعث اعتیاد به سیگار می شود.


زیان‌های سیگار

پژوهش‌ های بسیاری در دنیا انجام شده که بر مضر بودن مصرف سیگار دلالت می‌کنند. با این وجود، شرکت‌های تولید سیگار این پژوهش‌ ها را بی ‌اساس و اثبات نشده می‌خوانند و به تبلیغ گستردهٔ سیگار در کشورهای مختلف جهان ادامه می ‌دهند. در بیشتر کشورهای جهان، به جز مناطق آزاد، از سیگار مالیات سنگینی دریافت می ‌شود (تا چند برابر قیمت اولیه) و سعی می‌شود این پول خرج بهبود سلامت مردم آن کشور شود. پژوهش‌ های زیادی نیز سیگار را از عوامل اصلی سرطان می‌ دانند.



نام‌های تجاری معروف سیگار در ایران


* بهمن
* فروردین
* تیر
* مارلبورو
* کپتان‌بلک
* دیویدف
* کمل
* وینستون
* دانهیل
* کنت
* اس‌آبی
* پین
* پالمال
* اشنو ویژه
* مگنا
* مونتانا


از خطرات مصرف سیگار

آمار موجود از اوایل قرن نوزدهم نشان می دهد که کشیدن سیگار میان اقشار تحصیل کرده و مرفه بین سنین 35 تا 64 مرسوم بوده است اما امروزه کشیدن سیگار میان نوجوانان (18- 24 ساله) بخصوص آنها که از رفاه کامل برقرار نیستند رایج می باشد. همچنین رشد مصرف سیگار از دهه 1990 به بیش از 50 درصد رسیده است که عامل اصلی آن را تبلیغات می دانند. در ادامه مطلب قبل در این قسمت به گوشه ای از خطرات کشیدن سیگار اشاره می شود.


خطرات کشیدن سیگار برای سلامتی فرد

آزمایشها و شواهد پزشکی نشان داده است که تمامی محدوده هایی که در برخورد با دود سیگار در بدن قرار دارند مانند لب، دهان، گلو، حنجره، مری، ریه و ... در خطر ابتلا به سرطان می باشند. همچنین ارتباط بسیار نزدیکی میان کشیدن سیگار و سرطان لوزالمعده نیز وجود دارد. از دیگر خطرات مشخص شده که به سیگار مربوط می باشد انواع غیر سرطانی بیماری های ریوی و قلبی می باشند.
نکته بسیار مهم آن است که کشیدن مداوم تنها یک یا دو سیگار در طول روز احتمال مبتلا شدن به سرطان را در مقایسه با یک فرد عادی که سیگار نمی کشد تا دو برابر بیشتر می کند. بدتر از آن اینکه کشیدن سه یا چهار سیگار در روز بصورت مداوم احتمال ابتلا به سرطان را به هشت برابر یک فرد عادی افزایش می دهد.
نگاه داشتن سیگار روی لب باعث تشدید خطرات آن می شود. بخصوص هنگامی که دود سیگار در بزاق دهان حل می شود و شما آنرا می بلعید، سموم و مواد سرطان زا با تمامی قسمت های جهاز هاضمه برخورد خواهد داشت.


تفاوت سیگار معمولی و برگ

علاوه بر ابعاد که معمولا" سیگارهای برگ بزرگتر هستند نوع و میزان تنباکویی که در آنها بکار رفته نیز متفاوت می باشد. سیگارهای معمولی که معمولا" سایز واحدی دارند کمتر از یک گرم تنباکو را در خود دارند. در حالی که سیگار های برگ با توجه به ابعادشان می توانند بین 5 تا 17 گرم تنباکو را در خود داشته باشند. کشیدن سیگار های برگ بزرگ ممکن است تا یک ساعت هم بطول انجامد اما سیگار های معمولی حدود 10 دقیقه بیشتر عمر ندارند. سیگار برگ در برگ تنباکو پیچیده می‌شود و فیلتر ندارد.
اینکه کدام نوع از سیگارها خطر بیشتری دارد به میزان مصرف و استنشاق دود و همچنین مقدار کشیدن دود به داخل ریه بستگی دارد. چرا که سموم و مواد سرطان زایی که در هر دو وجود دارند تقریبا" مشابه می باشد.
اغلب افرادی که به سیگار معمولی اعتیاد دارند، هر روز و به مقدار زیاد آنرا مصرف می کنند در حالی که آمار نشان می دهد افرادی که سیگار برگ می کشند بصورت گاه و بیگاه آنرا مصرف کرده و نیز کمتر از افراد معتاد به سیگار معمولی دود آنرا به درون ریه خود می کشانند بنابراین معمولا" افرادی که سیگار برگ می کشند در معرض خطر کمتری هستند. در هر صورت چه دود سیگار را به درون ریه خود بکشانیم چه نه، لب، زبان، دهان، گلو و حنجره در معرض خطر سرطان خواهند بود.



خطر استنشاق دود سیگار در محیط برای افراد غیر سیگاری


دود سیگاری که در محیط وجود دارد به Environmental tobacco smoke یا ETS معرف است. ETS ناشی از سیگار معمولی یا برگ همانند دود سیگاری که به دهان وارد می شود شامل همان سموم و مواد سرطان زا می باشد. تنها نکته آن است که سیگار برگ به علت دارا بودن میزان تنباکوی بیشتر ETS بیشتری طولید می کند.
با این حال میان ETS این دو نوع سیگار تفاوت هایی وجود دارد که به نحوه ساخت آنها بر می گردد. در قسمتی از پروسه ساخت سیگار برگ مرحله تخمیر وجود دارد که در این پروسه مواد سرطان زای تولید شده بگونه ای در می آیند که با روشن شدن سیگار برگ به راحتی می سوزند و بصورت گاز آزاد می شوند. اما در سیگارهای معمولی بخصوص آنهایی که لفاف کاغذی نا مرغوب دارند سوختن نا مناسب کاغذ باعث می شود که تنباکو بصورت ناقص بسوزد و این مواد خطرناک کمتر آزاد شوند. بنابراین در کل می توان گفت که ETS حاصل از سیگار برگ خطر بیشتری دارد.



سیگار و خطرات مصرف آن / Cigar 2
نیکوتین

نیکوتین عاملی است که در تنباکو موجود است و نماینده خطر بسیار بزرگ سیگار یعنی اعتیاد می باشد. سیگارهای معمولی حدود 9 میلی گرم و سیگارهای برگ بین 100 تا 400 میلی گرم نیکوتین در بر دارند. نیکوتین به محض آنکه به داخل ریه کشیده شود جذب می شود و اثر اعتیاد آور خود را باعث می شود علت آنکه افراد کمتر به سیگار برگ معتاد هستند آن است که آنها دود سیگار را به داخل ریه خود نمی کشند. اما نیکوتینی که در دهان می ماند بیشتر حالت یک سم خطر دارد تا یک ماده اعتیاد آور.


رابطه سیگار و بیماریها  

طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر ‌٨ ثانیه یك نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست می‌دهد.
نتایج تحقیقات حاكی از آن است چنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به كشیدن سیگار كنند (بیش از ‌٧٠ درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق می‌افتد) و مدت ‌٢٠ سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین ‌٢٠ تا ‌٢٥ سال زودتر از افرادی كه به هیچ‌وجه در زندگی سیگار نكشیده‌اند، خواهند مرد.
تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نیست بلكه مجموعه‌ای از مسایل و مشكلات بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد كه می‌تواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز می‌كند، كه برخی از آنها عبارتند از:


‌١- از دست دادن موها

با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلا به انواع بیماریها از جمله «لوپوس اریتماتوز» می‌شود كه این بیماری می‌تواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم‌ در دهان، جوش‌های پوست روی صورت، سر و دست‌ها شود.


‌٢ - آب مروارید (كاتاراكت)

افراد سیگاری ‌٤٠ درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلا به آب مروارید، كدر شدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی هستند.


‌٣ - چین و چروك

استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئین‌های انعطاف دهنده پوست می‌شود؛ همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدود كردن جریان خون در عروق پوست می‌گردد.
پوست افراد سیگاری خشك و دارای خطوط و چین خوردگی‌های ریزی در اطراف لبها و چشمهاست.


‌٤ - ضایعات شنوایی

افراد سیگاری ‌٣ برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار می‌شوند.


‌٥ - سرطان پوست

افراد سیگاری ‌٢ برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر ابتلا به نوعی سرطان پوست (پوسته پوسته شدن، برجستگی روی پوست) قرار دارند.


‌٦ - فساد دندانها

افراد سیگاری ‌٥/١ مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند.


‌٧ - پوكی استخوان

منواكسید كربن یكی از اصلی‌ترین گازهای سمی در خروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است، میل تركیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اكسیژن است. این گاز باعث كاهش قدرت عمل اكسیژن در خون افراد سیگاری حرفه‌ای تا ‌١٥ درصد می‌شود.
استخوان‌های افراد سیگاری تراكم خود را از دست داده و به راحتی شكسته می‌شود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شكستگی تا ‌٨٠ درصد افزایش پیدا می‌كند.


‌٨ - بیماریهای قلبی

بیماریهای قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از ‌٦٠٠ هزار نفر را در سال در كشورهای توسعه یافته از بین می‌رود استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سكته می‌شود.


‌٩ - زخم معده

استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باكتریها پایین می‌آورد؛ همچنین باعث تضعیف معده در خنثی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و بر جای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن می‌شود.
زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان می‌شود و احتمالی بهبودی آن تا زمانی كه فرد سیگاری اكثرا اندك است.


‌١٠- تغییر رنگ انگشتان

قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات روی انگشتان و ناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوه‌ای مایل به زرد می‌شود.


‌١١ - سرطان رحم و سقط جنین

استعمال دخانیات در دوران بارداری می‌تواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن كم و بروز مسایل بهداشتی در آینده شود. سقط جنین در مادران سیگاری ‌٢ تا ‌٣ برابر بیشتر است.


‌١٢ - تغییر شكل دادن سلولهای جنسی در مردان

استعمال دخانیات باعث كاهش تعداد اسپرم و كاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان و ناتوانی جنسی در این افراد می‌شود. ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداول‌تر از افراد غیر سیگاری است.


‌١٣ - سرطان

بیش از ‌٤٠ عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد احتمال سرطان ریه ‌٢٢ مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است.
طبق تحقیقات بی شماری كه انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا شدن آنها به انواع سرطان‌های دیگر از قبیل زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق (‌٦ تا ‌٢٧ برابر)، سرطان بینی (‌٢ مرتبه بیشتر)، گلو (‌١٢ مرتبه)، مری (‌٨ تا ‌١٠ برابر)، حنجره (‌١٠ تا ‌١٨ برابر)، معده (‌٢ تا ‌٣ برابر)، كلیه (‌٥ برابر)، آلت تناسلی مرد (‌٢ تا ‌٣ برابر)، لوزالمعده (‌٢ تا ‌٥ برابر) مقعد (‌٥ تا ‌٦ مرتبه) وجود دارد.


سیگار و خطرات مصرف آن / Cigar 3

مواد غذایی مفید برای ترك سیگار

در حال حاضر سرطان ریه بیشترین میزان كشتار را در میان انواع سرطان ها ( بدون در نظر گرفتن سرطان پوست ) به خود اختصاص داده است.
از آنجایی كه تمام افراد درگیر با این بیماری جمعیت دودی هستند ( سیگاری ها ) و گرایش جوانان به استعمال دخانیات از روند رو به رشدی برخوردار است، بر آن شدیم تا راهكارهایی را برای ترك سیگار  به شما توصیه كنیم، زیرا استعمال دخانیات ، نه تنها مضرات فردی را به دنبال خواهد داشت، بلكه اشخاص مرتبط با افراد سیگاری نیز جزو جمعیت در معرض خطر به شمار می آیند.
اگر تصمیم گرفته اید سیگار را ترك كنید، از برخی مواد غذایی كه ممكن است وابستگی شدید شما را به دود سیگار كاهش دهد ، استفاده كنید :


جو دوسر

خوردن جو دوسر و فرآورده های آن ممكن است به شما برای ترك سیگار و رهایی از اعتیاد به نیكوتین كمك كند. این ماده غذایی سرشار از فیبر، ویتامین B1  ( چیزی كه برای آرامش اعصاب و روان ضروری است)، ویتامین های E  و C و سایر املاح است. در آزمایشی كه در یك جمعیت 13 نفره در هند، انجام گرفته بود، مشاهده شد 5 نفر از آنهایی كه از جو دوسر استفاده كرده بوند به كلی سیگار را ترك كردند و در 7 نفر ، تعداد سیگاری كه دود می كردند به نصف كاهش یافته و فقط یك نفر بود كه مصرف جو دوسر در او تغییری ایجاد نكرده بود (مقاوم به هر نوع درمان)!!
نتیجه آزمایش، یافتن عصاره جو دوسر به عنوان یك ماده موثر در ترك اعتیاد به سیگار بود.


اسفناج

اسفناج و برگ چغندر حاوی  اسید فولیك  ، ویتامینC ، بتاكاروتن  و قند هستند كه به دلیل قلیایی كردن محیط بدن در ترك سیگار موثرند. اثر این مواد به این شكل است كه میزان ماده اعتیاد آور نیكوتین را در بدن تا مدتی در سطح بالایی نگه می دارند و در نتیجه نیاز شخص به مصرف نیكوتین را كاهش می دهند، بنابراین افزایش مصرف مواد غذایی كه محیط بدن را قلیایی می كنند ، در ترك سیگار مفید هستند.


كشمش ، انجیر خشک و بادام

این مواد غذایی به راحتی قلیایی بودن بدن را افزایش می دهند ، بنابراین تمایل به سیگار را كم كرده، در نتیجه ترك سیگار را راحت تر خواهند كرد. بنابراین اگر مقداری آجیل  در جیب خود بگذارید ، هر بار كه به قصد سیگار، دست در جیب می كنید كشمش، انجیر  خشک و بادام  به جای سیگار در آورید.


آدامس های نیكوتین دار

بهتر است یاد آور شویم اگر از آدامس های حاوی نیكوتین كه مخصوص ترك سیگار هستند، استفاده می كنید، مواد اسیدی را (موادی كه محیط بدن را اسیدی می كند) مصرف نكنید، زیرا خاصیت خنثی كننده خواهند داشت. مواد اسیدی شامل : انواع نوشابه ( كوكاكولا ، قهوه، آبمیوه و ماءالشعیر )، گوشت قرمز، ماهی  ، تخم مرغ  ، بادام زمینی  ، حبوبات و ... است.
كارشناسان توصیه می كنند حداقل 15 دقیقه قبل از مصرف این آدامس ها ، از خوردن مواد اسیدی خودداری شود.


جوش شیرین

جوش شیرین در واقع یك ماده قلیایی است كه قادر است میل به سیگار را از بین ببرد. در آزمونی كه توسط دكتر داوتن انجام شد، این نتیجه به دست آمد : عده ای از سیگاری ها كه از جوش شیرین استفاده كرده بودند پس از 5 هفته به طور كلی سیگار را ترك كردند. اما از آنجایی كه جوش شیرین ماده ای است كه از بین برنده ویتامین ها به خصوص ویتامین B1 در بدن است، مصرف آن توصیه نمی شود.


سیر

امروزه سیر  ، اولین گیاه دارویی در بین گیاهان است كه دارای ماده ضد باكتری و مواد فرار گوگرد و سیلیس و ید می باشد. سیر دارای خواص ضد عفونی كننده بی شمار بوده كه از عفونت های تنفسی و مشكلات احتمالی به شدت جلوگیری می كند.
ولی مصرف سیر به افرادی كه مشكلات گوارشی داشته یا آسپرین مصرف می كنند یا از ناراحتی های پوستی  رنج می برند، توصیه نمی شود و به جای آن می توانند از پودر سیر استفاده كنند.


شاه تره

عرق شاه تره  كه در فصل تابستان علاوه بر خواص درمانی ، نوشیدنی گوارایی محسوب می شود. مدر بوده و ضد كمبود ویتامین C  است ( مشكلی كه افراد سیگاری به طور قطع با آن رو به رو هستند ). اشتها آور  است و به تصفیه خون كمك می كند.
در اینجا بهتر است به ذكر موادی بپردازیم كه دارای خاصیت عكس بوده و تمایل به كشیدن سیگار را افزایش می دهند. مواد غذایی نظیر گوشت كه ادرار را بیشتر اسیدی می كنند، باعث از دست دادن سریع نیكوتین شده و در نتیجه علاقه به مصرف سیگار را در شخص افزایش می دهند. از این مواد می توان به گوشت قرمز، سوسیس و كالباس ، غذاهای كنسروی شده، غذاهای پخته شده در ماكروویو، الكل ، جگر ، دل و قلوه ، سیرابی ، جوانه گندم  ، عدس  ، جوجه ، تخم مرغ ، پنیر ، بادام زمینی ، گردو و قهوه اشاره كرد.
توتون یك عامل محرك سرطان است و ترك كردن سیگار همیشه مهم ترین عامل موثر برای جلوگیری از سرطان ریه است و رژیم غذایی ضد سرطان ریه به شما كمك می كند تا خطرات احتمالی كه در طول دوران سیگاری بودن به بدن شما وارد شده است، تعدیل كنید. مهم ترین و موثرترین مواد غذایی برای جلوگیری از ابتلا به سرطان ریه شامل سبزی های برگ سبز تیره ، هویج، فرآورده های دانه سویا، میوه های تازه ، ماهی های تازه و چرب است.
گوشت قرمز، سوسیس و كالباس ، غذاهای كنسروی شده، غذاهای پخته شده در ماكروویو، الكل ، جگر ، دل و قلوه ، سیرابی ، جوانه گندم ، عدس ، جوجه ، تخم مرغ ، پنیر ، بادام زمینی ، گردو و قهوه تمایل به كشیدن سیگار را افزایش می دهند.
سبزی های برگ سبز تیره از مهم ترین و مناسب ترین منابع تغذیه ای برای جلوگیری از سرطان به شمار می آیند. بنابراین از خوردن برگ های سبز تیره كاهو به دلیل خشن بودن، صرف نظر نكنید، زیرا حاوی مواد مغذی بی شماری نسبت به برگ های سبز روشن هستند. چای سبز از دیگر مواد غذایی بسیار مفید در جلوگیری از سرطان ریه به شمار می آید، چنانچه در ژاپن حتی بین اشخاص معتاد به سیگار، تعداد سرطان ریه كمتر از سایر كشورها ( نظیر كشورهای اروپایی و آمریكا ) است. سبزی خوردن به خصوص ترب، تره، پیازچه و ... بسیار مفید و سودمند هستند و علاوه بر داشتن فیبر و ویتامین C ، دارای مواد ضد میكروب نیز هستند. مواد غذایی كه دارای اسید فولیك هستند ، مقاومت سلول ها را در برابر سرطان ریه افزایش می دهند، بنابراین دانشمندان توصیه می كنند برای مبارزه با سرطان ریه تا جایی که می توانید بیشتر از این خوراكی ها استفاده كنید : اسفناج ، كلم برگ  ، شلغم ، برگ چغندر  ، كلم بروكلی ، كلم بروكسل ، لوبیای خشك و دانه سویا. انگور  و انار  ، دو میوه بسیار موثر و مفید برای حفظ سلامت بدن به شمار می آیند و در واقع یك داروخانه طبیعی محسوب می شوند. برای اعصاب مفیدند و به پاكسازی خون کمک می کنند.
در پایان بهتر است به نقش بسیار چشمگیر هویج اشاره کنیم . اگر حداقل هفته ای دو بار یك عدد هویج متوسط خام خورده شود، ممكن است احتمال ابتلا به سرطان ریه 60 درصد كاهش یابد و اگر بیش از یك بار در هفته یك لیوان كلم بروكلی  خام خورده شود، ابتلا به سرطان ریه 70 درصد كاهش می یابد و اگر بیش از یك بار در هفته یك لیوان اسفناج خام خورده شود، 40 درصد احتمال ابتلا به این نوع سرطان كاهش می یابد.
امید است به عنوان اولین اصل برای تضمین سلامتی خود و كسانی كه دوستشان دارید و در كنار شما زندگی می كنند کشیدن سیگار را ترک کنید ، تغذیه سالم و مناسبی را در پیش بگیرید، آب سالم بنوشید و به ورزش كردن بپردازید .



سیگار و خطرات مصرف آن / Cigar 6

Cigar : cylindrical roll of tobacco for smoking, consisting of cut tobacco filler formed in a binder leaf and with a wrapper leaf rolled spirally around the bunch. Wrapper leaf, the most expensive leaf used in cigars, must be strong, elastic, silky in texture, and even in colour; it must have a pleasant flavour and good burning properties.


گردآورنده : پیمان گلابی – http://piranshahr2008.blogfa.com/

منابع:
http://www.tebyan.ne
http://fa.wikipedia.org
http://piranshahr2008.blogfa.com
http://www.tafrihi.com
http://www.senmerv.com

شیر مادر (Mother's Milk)

شیر مادر (Mother's Milk)



شیر مادر سرشار از مواد مغذی و دارای انواع ویتامین هاست و بهتر از هر چیز دیگری رشد فرزند دلبند شما را تضمین می کند. کودکی که در دوران اولیه زندگی خود تغذیه مناسب داشته باشد به رشد و پرورش جسمانی کامل دست یافته ، در آینده فردی تندرست و شاداب خواهد بود.
تغذیه با شیر مادر سالم ترین راه برای مراقبت از نوزاد است که هم برای کودک سودمند است و هم برای مادر. این روش به نوزاد کمک می کند تا مواد مغذی مناسبی دریافت کند و فرصتی بوجود می آورد که مادر و کودک بیشتر با یکدیگر مرتبط و صمیمی شوند. اما همه مادران نمیخواهند و یا نمی توانند به کودک خود شیر دهند.
 «شیر مادر برای نوزاد از هر شیر دیگری بهتر است، زیرا بیشتر از هر غذای دیگری، به گوهر غذایی نوزاد که در زندگی جنینی به او می‌رسد شباهت دارد. حتی به تجربه، ثابت شده است که در دهان گرفتن نوک پستان، در دفع آزار شیرخواران، بسیار سودمند است.».

«قانون در طب ابن سینا»


جنبه های تغذیه ای شیر مادر

شیر مادر از لحاظ تغذیه ای برای شیرخوار، کامل است و تمام مواد مغذی مورد نیاز او را به مقدار مناسب تا شش ماهگی فراهم می‌نماید. شیر مادر بیشترین مقدار لاکتوز را نسبت به سایر شیرها دارد که منبع مهم انرژی است. شیرهای حیوانی پروتئین بیشتری نسبت به شیر مادر دارند. انسان کندتر از سایر حیوانات رشد می‌کند و به پروتئین کمتری نیاز دارد. اگر نوزاد بیش از مقدار مورد نیازش پروتئین دریافت کند دفع آن برای کلیه های نارس او مشکل خواهد بود. کیفیت پروتئین انواع شیرها مثل کمیت آن متفاوت است. قسمت اعظم پروتئین شیر گاو کازئین است که در معده شیرخوار دلمه سفت غیرقابل هضمی ایجاد می‌کند. اما کازئین شیر مادر کمتر بوده و پروتئین عمده آن آلفا لاکتالبومین است و دلمه نرم تری ایجاد کرده و هضم آن آسان تر است. پروتئین های شیر مادر از لحاظ توازن اسیدهای آمینه بسیار مطلوب بوده و دقیقاً مطابق نیازهای رشدی شیرخوار می‌باشند، در حالی که شیر های حیوانی برخی از اسیدهای آمینه را به مقدار زیاد و برخی دیگر را به مقدار ناکافی دارند.
تری گلیسرید مهم ترین چربی شیر مادر است. اسیدهای چرب ضروری در شیر مادر بیش از شیر گاو است. این اسیدها به ویژه برای رشد مغز و سلامت عروق خونی اهمیت دارند. شیر مادر حاوی آنزیم لیپاز برای کمک به جذب چربی است که در سایر شیرها وجود ندارد.
مواد معدنی موجود در شیر مادر برای تأمین نیاز شیرخوار کافی است اما در شیر گاو به مقدار زیاد وجود دارد. شیرخوارانی که از شیر گاو تغذیه می‌شوند به علت دریافت مقدار زیادی از نمک ها نیاز به آب اضافی دارند و کلیه های نارس نوزادان برای دفع نمک های اضافی دچار مشکل خواهد شد در صورتی که مقدار آب موجود در شیر مادر نیز کافی است و شیر مادرخواران در 6-4 ماه اول نیاز به آب اضافی حتی در آب و هوای گرم ندارند. با وجود کم بودن مقدار آهن شیر مادر، جذب آن بسیار خوب است و تا حدود 70 درصد (یا حتی 90 درصد) آن به مصرف بدن شیرخوار می‌رسد.
جذب کلسیم شیر مادر به دلیل وجود نسبت بالای کلسیم به فسفر (2 به 1) بیشتر از شیر گاو است. گرچه میزان روی شیر مادر کم است اما فراهمی زیستی (bioavailability) آن در مقایسه با روی افزوده شده به شیرهای مصنوعی بسیار بالاست.
میزان ویتامین های شیر مادر تقریباً برای تأمین نیازهای شیرخواران کافی است. مادری که خود به مقدار کافی ویتامین مصرف می‌کند تمام نیازهای کودک را تأمین می‌کند. مقدار ویتامین D شیر مادر زیاد نیست اما جذب آن خوب است. غلظت ویتامین B12 شیر مادر خیلی کم است اما فراهمی زیستی آن با وجود فاکتور ویژه انتقال دهنده، افزایش می‌یابد. غلظت نیاسین، اسید فولیک و اسید اسکوربیک (ویتامین C) غالباً در شیر انسان بیشتر از شیر سایر پستانداران است. ترکیب شیر مادر با سن شیرخوار تغییر می‌کند. این تغییرات از شروع تا پایان هر وعده تغذیه با شیر مادر، بین دفعات مختلف شیردهی و نیز در طول روز وجود دارد.
کلستروم (آغوز یا ماک)، شیر غلیظ زرد رنگی است که پستان ها در 3-2 روز اول پس از زایمان تولید می‌کنند. در مقایسه با شیری که پس از آن تولید می‌شود دارای مقدار بیشتری پروتئین، چربی کمتر، ویتامین های محلول در چربی و برخی مواد معدنی مثل سدیم، روی، لاکتوز و ویتامین های محلول در آب است. چند روز بعد از زایمان که شیر جریان پیدا کرد ترکیب آغوز تغییر کرده و شیر رسیده (Mature Milk) تولید می‌شود.
شیری که در ابتدای هر وعده تغذیه با شیر مادر ترشح می‌شود Fore milk نام دارد که حاوی مقادیر زیادی پروتئین، لاکتوز و آب می‌باشد و اغلب بی رنگ و همچنین آبکی به نظر می‌رسد و ممکن است مادر نگران شده و شیر خود را رقیق تصور کند اما به تدریج که شیرخوار به مکیدن ادامه می‌دهد Hind Milk ترشح می‌شود که چربی آن سه برابر بیش از Fore milk و غنی از انرژی و سفید رنگ است. شیرخوار باید این شیر را به مقدار کافی دریافت کند.



جنبه های ایمونولوژیک شیر مادر


عوامل ضد عفونت موجود در کلستروم و شیر رسیده مادر شامل ترکیبات محلول و عوامل سلولی می‌باشد. ترکیبات محلول ایمونوگلوبولین ها (IgA, IgM, IgG)، لیزوزیم و سایر آنزیم ها، لاکتوفرین و فاکتور بیفیدوس و سایر مواد تنظیم کننده سیستم ایمنی هستند. عوامل سلولی شامل ماکروفاژها (که حاوی IgA، لیزوزیم ها و لاکتوفرین هستند) لنفوسیت ها، گرانولوسیت ها، نوتروفیل ها و سلول های اپی‌تلیال می‌شوند. عوامل ضد عفونت موجود در شیر مادر، شیرخوار را در برابر بسیاری از بیماری ها محافظت می‌کند. این عوامل در سایر شیرها وجود ندارند یا غیرفعال هستند.
پروتئین های مهم شیر مادر که در پیشگیری از عفونت ها نقش دارند عبارتند از لیزوزیم، لاکتوفرین و ایمونوگلوبولین IgA. ایمونوگلوبولین IgA پرزهای روده (villi) را پوشانده و از ورود باکتری ها و ویروس ها به بافت جلوگیری می‌کنند. غلظت IgA در کلستروم در بالاترین حدّ است و لذا مصرف کلستروم در پیشگیری از عفونت ها اهمیت دارد. غلظت IgA  شیر، در دومین سال زندگی طفل مجدداً افزایش می‌یابد. لاکتوفرین موجود در شیر مادر با آهن متصل شده و از رشد باکتری هایی که به آهن نیاز دارند پیشگیری می‌کند. لیزوزیم کشنده باکتری هاست. غلظت لیزوزیم و لاکتوفرین نیز مشابه IgA در مراحل بعدی شیردهی افزایش می‌یابد.
سایر عوامل ضد عفونت شیر مادر عبارتند از: گلبول های سفید شامل ماکروفاژها که میکروب ها را می‌بلعند و لنفوسیت ها که آنتی بادی ها را می‌سازند. شیر مادر حاوی فاکتور بیفیدوس است که موجب رشد لاکتوباسیلوس بیفیدوس شده و با اسیدی کردن محیط روده از رشد میکروب های بیماری‌زا پیشگیری و بوی ماست را در مدفوع شیرخوار ایجاد می‌کند. این بو با بوی مدفوع شیرخوارانی که از شیر مصنوعی استفاده می‌کنند متفاوت است.
شیر مادر حاوی فاکتورهای رشد نیز می‌باشند که با غلظت بیشتری در کلستروم وجود دارند. فاکتورهای رشد موجود در شیر مادر به تکامل مخاط روده شیرخوار کمک می‌کنند. اگر نوزاد قبل از تکامل مخاط روده به طور مصنوعی تغذیه شود پروتئین هایی مثل پروتئین شیر گاو وارد خون شیرخوار شده و ایجاد آلرژی می‌کنند.


مزایای شیر مادر

- مزایای مربوط به کودک
- مزایای مربوط به مادر


مزایای مربوط به کودک

- شیر مادر به تنهایی می‌تواند از لحظه تولد تا پایان 6 ماهگی تمام نیازهای غذائی شیرخوار طبیعی را برای رشد طبیعی او تأمین کند.
- آغوز حاوی مواد مفید و ارزنده ایمنی است که کودک را در مقابل بیماری های عفونی محافظت می‌کند.
- مواد مختلف ضد عفونت در شیر مادر احتمال ابتلای شیرخوار را به بسیاری از عفونت ها به ویژه عفونت های گوارشی و تنفسی کاهش می‌دهد.
- میزان ابتلا به آسم، اگزما و انواع آلرژی در شیر مادرخواران بسیار کمتر گزارش شده است.
- در شیر مادرخواران به علت متابولیسم بهتر کلسترول مشکل افزایش کلسترول در بزرگسالی و احتمال خطر ابتلا به بیماری های قلبی ـ عروقی کمتر است.
- چربی و پروتئین شیر مادر بهتر از چربی و پروتئین دیگر انواع شیرها هضم و جذب می‌شود. به همین دلیل دردهای قولنجی، جمع شدن گاز، استفراغ و حساسیت نسبت به پروتئین در این شیرخواران کمتر مشاهده می‌شود.
- ترکیب شیر مادر همراه با رشد شیرخوار تغییر پیدا می‌کند. چربی شیر مادر در شروع هر وعده شیر کمتر است و سپس میزان آن تدریجاً بیشتر می‌شود. این تغییرات کمک بزرگی به سیر نگهداشتن شیرخوار می‌کند.
- به علت اختلاف در ترکیب چربی شیر مادر، شیرخوار، پرخوری نمی‌کند و کمتر چاق می‌شود. چاقی این دوران زمینه ساز عوارض قلبی ـ عروقی، مفصلی و بیماری قند در بزرگسالی است.
- به علت و جود آب کافی در شیر مادر به خصوص ابتدای شیر، تشنگی شیرخوار برطرف شده و اشتهای او تحریک می‌شود و نیازی به دادن آب یا آب قند حتی در مکان های بسیار گرم و خشک نیست.
 - میزان سدیم و پروتئین شیر مادر به حدی است که به کلیه های نوزاد که هنوز کامل نشده اند صدمه ای وارد نمی‌کند.
- شیر مادر ؛ پاکیزه، دارای درجه حرارت مناسب و عاری از آلودگی میکروبی است.
- تغذیه با شیر مادر رابطه عاطفی بین مادر و فرزند را بیشتر می‌کند. تماس و توجه مادر هنگام شیر دادن اثر مطلوبی بر رشد شیرخوار دارد.
- جذب کلسیم شیر مادر به سبب نسبت مناسب کلسیم به فسفر بهتر انجام می‌شود.
- به دلیل وجود عواملی مثل لاکتوفرین و اسیدیته بیشتر شیر مادر، جذب آهن شیر مادر به مراتب بهتر صورت می‌گیرد.
- احتمال بروز اسهال در شیر مادرخواران به مراتب کمتر است و نیز به سبب نوع مدفوع، سوختگی ناحیه تناسلی (Diaper Rash) کمتر دیده می‌شود.
- شیر مادر خواران کمتر دچار مشکلات دندانی ناشی از پستانک و تغذیه مصنوعی می‌شوند.


مزایای مربوط به مادر

- تغذیه انحصاری و مکرر شیرخوار با شیر مادر در شب و روز عادت ماهیانه مادر و امکان تخمک گذاری وی را به تعویق می‌اندازد. در نتیجه، حاملگی های زودرس کمتر اتفاق می‌افتد.
- جمع شدن و برگشت رحم به اندازه طبیعی در مادرانی که به نوزادانشان شیر می‌دهند، سریع تر انجام می‌گیرد. برگشت سریع رحم به حالت طبیعی و دیرتر شروع شدن عادت ماهیانه به دلیل شیردهی، باعث جلوگیری از کم خونی مادر می‌شود.
- مادرانی که به نوزادشان شیر می‌دهند چون از چربی ذخیره شده دوران بارداری برای ساختن شیر استفاده می‌کنند، زودتر وزن اضافی را از دست می‌دهند و پستان ها و اندامشان نیز به همین دلیل زودتر به حالت طبیعی قبل از بارداری بر می‌گردد.
- احتمال ابتلاء به سرطان پستان و تخمدان در زنان شیرده کمتر است.
- مادر به دلیل تماس های مکرر کودک با بدنش در جریان شیردهی و احساس آرامش و رضایتی که از این تماس حاصل می‌شود وضع روحی و عاطفی بهتری خواهد داشت.




مزایای اقتصادی ـ اجتماعی


- تغذیه با شیر مادر با توجه به افزایش نیاز غذایی مادر در طول شیردهی از هر شیوه دیگر تغذیه، به مراتب ارزانتر است.
- شیر مادر خواران چون کمتر بیمار می‌شوند هزینه درمان آنها به طور مشخص کاهش می‌یابد.
- در بیمارستان هایی که از شیوه هم اطاقی مادر و نوزاد (Rooming in) استفاده می‌شود بروز عفونت و همه گیر شدن آن در بین نوزادان، به مراتب کمتر اتفاق می‌افتد و طبق محاسبات دقیق، هزینه بیمارستان ها و نیروی انسانی مورد نیاز هم کاهش می‌یابد.
- مادرانی که کودکانشان را از شیر خود تغذیه می‌کنند علاوه بر کمک به رشد و تکامل مناسب نسل آینده، از خروج مبالغ هنگفتی ارز به خارج از کشور برای ورود شیر خشک جلوگیری و از این طریق به توسعه اقتصادی کشور کمک می‌کنند.
- سلامت هر جامعه با ارتقای سطح تغذیه، رشد کودکان و پیشگیری از بیماری های عفونی، تنظیم خانواده و کنترل جمعیت ارتباط مستقیم دارد. تغذیه با شیر مادر به فراهم نمودن این امکانات کمک می کند.

 
خطرهای تغذیه با شیر غیر مادر (تغذیه مصنوعی)

- اختلال درپیوند عاطفی مادر و کودک
- افزایش عدم تحمل به غذا و ابتلا به حساسیت در کودک
- ابتلا به عفونتها تنفسی و بیماریهای اسهالی در کودک
- افزایش خطر ابتلا به برخی از بیماریهای مزمن در کودک
- چاقی ناشی از مصرف شیر مصنوعی زمینه ساز بیماریهای قلبی و عروقی ،مفصلی و دیابت در بزرگسالی است
- بهره هوشی کمتر کودک
- احتمال حاملگی زودرس مادر
- افزایش احتمال مرگ و میر کودک
- افزایش خطر ابتلا به کم خونی ،سرطان پستان و تخمدان در مادر


شرایط موفقیت تغذیه با شیر مادر

تغذیه با شیر مادر معمولاً می‌تواند با موفقیت انجام شود اگر:
- مادر بخواهد و احساس خوبی در باره آن داشته باشد.
- شیرخوار در وضعیت صحیح پستان را بمکد.
- شیرخوار به طور مکرر و هر زمان که مایل است تغذیه شود.



نکاتی در مورد شیردهی


شیر مادر در روزهای اول تولد نوزاد کم می باشد. البته در این مدت هم نوزاد احتیاج کمتری به شیر دارد .
شیر مادر در روزهای اول «آغوز» نامیده می شود که برای نوزاد ضروری است بنابراین تعذیه نوزاد را بلافاصله بعد از زایمان و با آغوز شروع کنید و ادامه دهید.
تداوم شیردادن از پستان مادر با فواصل کوتاه مهمترین عامل ترشح و افزایش شیر مادر می باشد ، لذا بهیچ عنوان نبایستی به نوزاد شیرخشک داد ، مگر در موارد استثنایی که با بایستی حتما توسط پزشک توصیه شود.
بیماریهای رایج مادران و مصرف دارو توسط مادر مانع از شیردادن به نوزاد نمی باشد . بجز چند مورد استثنایی که بایستی توسط پزشک کودکان تجویز شود.
دفعات تغذیه از پستان بایستی بر مبنای خواست نوزاد باشد. ( حدود 8 تا12  بار در طول بیست و چهار ساعت) در صورتیکه شیرخوار از شیر مادر استفاده می کند نیازی به نوشیدن آب اضافی ندارد و اگر بعلت گرمی محیط نیاز به آب اضافی باشد می توان از آب جوئشیده خنک شده استفاده کرد.
بهترین راه برای تشخیص کافی بودن شیرمادر ، افزایش وزن و قد شیرخوار بر اساس منحنی رشد است که با مراجعه به پزشک کودکان و با بررسی رشد ماهیانه شیرخوار این کار میسر است . نوزاد در روزهای اول تولد کمی وزن از دست می دهد . این پدیده طبیهی است و نباید آنرا به حساب کمبود شیرمادر گذاشت . اصولا تشخیص کمبود شیرمادر و احتیاج به شیرخشک در صلاحیت پزشک کودکان است ، لذا بدون مشاوره با پزشک کودکان اقدام به تجویز شیرخشک ننمائید.

کلید موفقیت در شیردهی اعتماد به نفس است ، نیاز به شبردهی نیاز به تصمیم و تعهد مادر دارد .

- شیردادن به نوزاد خیلی زود و ظرف یکساعت بعد از تولد
- تغذیه شیرخوار بطور مکرر و بر حسب میل و یا تقاضای او
- تغذیه انحصاری شیرخوار فقط با شیرمادر در تمام مدت مرخصی زایمان
- قرص ضدحاملگی اثر سوء بر روی شیرمادر دارد
- خوردن مایعات زیاد توسط مادر و مک زدن پستان مادر بوسیله نوزاد شیر را زیاد می کند.
و شما پدر عزیز ، به منظور تغذیه فرزندتان با شیرمادر برای تشویق و حمایت از همسر خود با همه توان تلاش کنید . توجه کنید که همسر شما در دوران شیردهی حساستر از دیگر مواقع بوده و نیازهای عاطفی ، روانی و تعذیه ای خاص دارد. 
 

توصیه هایی هنگام شیر دادن به کودک
 
قبل از شیر دادن دستهایتان را بشوید و پستان خود را آب ولرم تمیز کنید . پستان را با استفاده از صابون یا مواد ضد عفونی تحریک نکنید.
هنگام شیر دادن نوزاد را بغل کرده ، سر او را بالاتر نگه دارید ، توجه کنید که سینه شما روی بینی نوزاد را نپوشاند و مانع تنفس نوزاد نشود برای جلگیری از اینکار چهار انگشت خودر را زیر سینه و انگشت شست را روی سینه قرار دهید . برخی از مادران از دو انگشت خود بصورت قیچی استفاده می کنند که اینکار سبب کاهش شیر می شود.
در اوایل تولد به نوزاد از هر دو پستان خود شیر دهید.
پس از اینکه از یک سینه شیرخورد  ، پشت او را ماساژ دهید تا آروغ بزند ، سپس از  سینه دیگر را به او بدهید و عمل ماساژ را تکرار کنید.
برای جلوگیری ار پریدن شیر در گلوی نوزاد ، او را پس از خوردن شیر یا به پهلوی راست یا چپ بخوابانید . توجه کنید که هیچوقت نوزاد را بر روی شکم نخوابانید
شیرمادر تا شش ماهگی برای رفع نیازهای شیرخوار کافی است و  در این دوره به جز آب در مواقع نیاز یا استفاده از قطره هایی که پزشک توصیه می کنند ، هیچ چیز دیگر به کودک ندهید.
از شیردهی در حالت خوابیده خودداری کنید و حتما نوزاد را در آغوش گرفته و به او شیر دهید.


در چه مواقعی و چگونه باید شیر مادر را دوشید؟

گاه اتفاق می افتد مادر مجبور شود شیر خود را بدوشد و بوسیله فنجان ، استکان ،‌قاشق ، قطره چکان ،‌سرنگ و یا حتی لوله به کودک بخوراند. از جمله :
الف) در مورد نوزاد نارس و یا بیماری که در بیمارستان بستری است و از طریق لوله ،‌سرنگ ،‌فنجان و غیره تغذیه می شود.
ب)‌ آن دسته از شیرخوارانی که به دلیل نقایص جسمی لب و دهان و امثال آن قادر به مکیدن نیستند.
ج)‌ مادری که در خارج از منزل اشتغال داشته و به هیچ وجه امکان تغذیه مستقیم در ساعت کار برای او وجود ندارد.
د) برای جلوگیری از احتقان پستان یا در شرایط و موارد خاص و معدودی که به دلیل بیماری مادر و یا کودک و یا هر علت دیگری مکیدن و تخلیه پستان توسط کودک برای مدتی مقدور نباشد.


شیر مادر / Mother's Milk 4


آمادگی اولیه برای دوشیدن شیر


- زمانی از روز را می توان برای دوشیدن شیر انتخاب کرد که پستان پر از شیر باشد. در بیشتر مادران صبح ها پستان ها پرتر است ولی عملا در هر موقعی از روز می توان پستان ها را دوشید. برای مثال می توان بعد از هر وعده تغذیه شیرخوار ،‌شیر اضافی را دوشید و دخیره نمود.
‌- بهتر است 10 تا 20 دقیقه قبل از شروع دوشیدن شیر،‌مادر کمی استراحت کند . یک لیوان شیر، آب میوه ، چای کم رنگ یا سوپ بخورد. مایعات گرم بیشتر از مایعات سرد به ترشح شیر کمک می کنند.
- وسایلی که برای دوشیدن شیر بکار می روند باید تمیز باشند. شیر مادر را می توان با دست یا وسیله مکانیکی مثل  پمپ یا شیردوش های نوع دستی و یا برقی دوشید. این وسایل بعد از هر بار استفاده باید فورا شسته شوند. (شیر دوش های دستی خیلی مناسب نیستند و بهتر است حتی اامقدور مورد استفاده قرار نگیرند) دست ها را باید با آب و صابون ،‌ ولی پستان را فقط با آب ساده شستشوداد و از بکار بردن هر گونه کرم ، لوسیون ، روغن و ... پرهیز کرد.
- موقع دوشیدن شیر،‌مادر باید در وضعیت راحتی باشد، بهتر است بنشیند و اگر ممکن است ،‌ پاها را کمی بالا بگذارد. محیط نیز باید ساکت و آرام باشد و به صدا درآمدن زنگ تلفن و یا زنگ منزل و سایر امور باعث قطع دوشیدن شیر نشود.
- هنگام دوشیدن شیر،‌اگر مادر به کودکش فکر کند و یا تصور شیر دادن و در آغوش گرفتن او را داشته باشد به ترشح و جاری شدن شیر کمک می شود. کنار کودک نشستن و به او نگاه کردن نیز همین اثر را دارد.
- برای بهتر جریان یافتن شیر ،‌توصیه می شود یک حوله گرم و مرطوب به مدت 5 تا 10 دقیقه روی پستان و نوک آن قرار داده شود . حمام کردن یا ماساژ دادن هم به این کار کمک می کند ،‌ بدین ترتیب که :‌ یک دست زیر پستان و دست دیگر بالای آن قرار گیرد. با حرکت یک یا هر دو دست هم زمان با هم از طرف قفسه سینه به نوک زیر پستان مچاری شیر لمس شده و شیر به طرف مخازن آن که در زیر هاله پستان قرار دارند،‌جریان پیدا می کند.


روش دوشیدن شیر


روش دوشیدن شیر


برای دوشیدن شیر با دست صورت می گیرد،‌دست باید طوری قرار گیرد که 2 انگشت زیر پستان و درست در لبه تحتانی هاله پستان قرار دارند، برای خروج شیر باید روی این قسمت فشار وارد شود نه به نوک یا خود پستان. زیرا فشار دادن نوک پستان نه تنها سبب جاری شدن شیر نمی شود ،‌ بلکه موجب ترک خوردگی ،‌سوزش و نازک شدن پوست نوک پستان هم می شود.


شیر دوشیده شده مادر چگونه باید ذخیره و یا فریز کرد؟

ظرف های پلاستیکی برای جمع آوری و ذخیره شیر بهتر از ظرف های شیشه ای هستند، نه فقط به دلیل دیرتر شکستن ، بلکه به آن خاطر که لکویست ها یا گلبولهای سفید موجود در شیر مادر به جدار ظرف شیشه ای می چسبند و خاصیت خود را از دست می دهند. لیوان و بطری که برای دوشیدن و ذخیره کردن شیر مورد استفاده قرار می گیرند ،‌همیشه باید قبلا جوشانده شوند و پس از خنک شدن مورد استفاده  قرار گیرند،‌شیر دوشیده  شده را باید بلافاصله داخل یخچال و یا فریزر قرار داد. شیر دوشیده شده در درجه حرارت اتاق به شرطی که دور از آفتاب ،‌گرمای چراغ و یا شوفاژ باشد،‌حداکثر 6 تا  8 ساعت قابل استفاده است ولی باید توجه داشت ،‌شیری که در درجه حرارت اتاق نگهداری شده باشد دیگر قابل فریز کردن نیست .. شیر دوشیده شده را می توان تا 48 ساعت در بخچال نگهداری نمود و یا ظرف 30 دقیقه اول در یخچال گذاشت ،‌ سپس فریز کرد. ظرفی که برای فریزر کردن به کار می رود باید فقط تا سه چهارم از شیر پر شود تا جای یخ زدن نیز داشته باشد. بهتر است روی ظرف ،‌تاریخ دوشیدن  شیر هم ثبت شود تا در هر بار استفاده ، اول شیرهای قدیمی تر مصرف گردد. در صورتی که شیر مادر در قسمت جایخی یخچال نگهداری شود، تا دو هفته و در فریزرهای معمولی‌( 18 – درجه ) تا 3 ماه و درفریزرهای صنعتی (‌32 – درجه سانتی گراد) تا 6 ماه قابل استفاده است .


شیر فریز شده را چگونه باید ذوب کرد؟

برای مصرف شیر دوشیده شده منجمد،‌هرگز ظرف محتوی شیر را نباید مستقیم بر روی اجاق قرار داد، بلکه باید آن را در مدت نیم تا یک ساعت به درجه حرارت بدن رساند. (‌با چکاندن یک قطره شیر روی ساعد،‌حرارت مناسب را می توان تشخیص داد.
الف ) ‌ظرف محتوی شیر فریز شده را در ظرف آب  ولرم گذاشته و نکان داد تا کم کم یخ آن باز شود.
ب )‌ ظرف محتوی شیر را در قابلمه ای که مقداری آب داد قرار داد و قابلمه را روی اجاق گذاشت.



گردآورنده : پیمان گلابی - http://piranshahr2008.blogfa.com/

منابع :
www.koodakan.org
www.professorsoltanzadeh.com
www.elib.hbi.ir
piranshahr2008.blogfa.com
bavan.sums.ac.ir
با تشکر از : دکتر حسن افتخار اردبیلی، دکتر خسرو رفائی شیرپاک

فواید شگفت انگیز سیر برای سلامتی (Garlic)

فواید شگفت انگیز سیر برای سلامتی (Garlic)

این ماده غذایی جادویی از شما درمقابل بیماری های قلبی، سرطان و عفونت ها محافطت می کند.

اگر سیر به جای اینکه در طبیعت ساخته می شد، در آزمایشگاه ساخته شده بود، مطمئن باشید دارویی بسیار گران قیمت بود.

تحقیقات پزشکی و دارویی نشان داده است که سیر—چاشنی معطر که افراد یا از آن متنفر می شوند و یا عاشقش می شوند—می تواند کلسترول را پایین آورده، از لخته شدن خون در بدن جلوگیری کرده، فشارخون را پایین آورده، از ابتلا به سرطان جلوگیری به عمل آورده، و شما را در برابر عفونت ها و بیماری های قارچی و باکتریایی مصون کند.

اما چه چیز باعث می شود سیر چنین فواید شگفت انگیری داشته باشد؟ سیر حاوی بیش از 100 ماده شیمیایی بیولوژیکی مفید می باشد که از جمله آن می توان به موادی با نامهای بسیار عجیب و غریب زیر اشاره کنیم: آلیین، آلیناز، آلیسین، اس آلیلسیستئین، دیالین، آلیل متیل تری سولفید.

در واقع، سیر از 3000 سال پیش تاکنون مصرف دارویی داشته است اما فواید آن تا زمان حال در حد اعتقاد مردم عادی محدود بود. طبق گزارشی در یکی از روزنامه های انجمن پزشکی امریکا، نقش درمانی سیر در تقریباً 1000 تحقیق توصیف و تشریح شده است.



ترکیبات فعال

در طبیعت، سیر خام فعالیت بیولوژیکی بسیار پایینی دارد. اما وقتی شما با خرد کردن، پختن، یا جویدن آن، بوته سیر را تخریب می کنید، آنزیم آلیناز فوراً آلین را به آلیسین تیدیل می کند که آن رایحه را به سیر می بخشد.

زمانی تصور می شد که آلیسین اصلی ترین ترکیب فعال سیر است. اما امروز محققان دریافته اند که آلیسین به سرعت اکسید می شود. بیش از 100 ترکیب فعال بیولوژیکی حاوی سولفور، پروتئین ها، و ساپونین، در نتیجه این اکسید شدن به وجود می آید. با اینکه آلیسین هنوز هم نشانگر قدرت و توانایی سیر می باشد، اما تحقیقات اس-آلیلسیستئین و سایر ترکیبات را از جمله مهمترین ترکیبات درمانی موجود در سیر میدانند.




حال میخواهید بدانید که سیر را چطور باید مصرف کنید؟ در اکثر تحقیقات علمی از عصاره استاندارد شده سیر به شکل روغن یا کپسول استفاده می شود. اما می توان گفت که تقریباً همه اشکال سیر خواص و فواید خود را دارند. اگر از مزه سیر لذت می برید، می توانید به طور آزاد از آن در غذاهای خود استفاده کنید. اما اگر مزه یا بوی آنرا دوست ندارید، می توانید از کپسول های آن استفاده کنید که فاقد بو و مزه طبیعی سیر است. سیر به هر صورت که استفاده شود، فواید بسیاری را عایدتان خواهد کرد.



Garlic : (species Allium sativum), bulbous perennial plant of the lily family (Liliaceae). The plant's bulbs are used as a flavouring. A classic ingredient in many national cuisines, garlic has a powerful, onionlike aroma and pungent taste; its wide use in the United States originated among European immigrant groups.


 با تشکر  http://piranshahr2008.blogfa.com/

خون و گروههای خونی (Blood)

خون و گروههای خونی (Blood)


خون مایعی است که کار اصلی آن رساندن اکسیژن و مواد تغذیه ‌کننده مانند گلوکز و سازنده به بافت ‌ها و کمک به دفع مواد زائد (همچون دی ‌اکسید کربن و اسید لاکتیک) از بافت ‌های بدن و دفاع در برابر میکروارگانیسم‌ها می‌باشد. این مایع به ‌وسیله پمپاژ قلب (یا ساختاری همانند) به تمام قسمتهای بدن منتقل می‌شود. خون هم یک شاره و هم یک نوع بافت، محسوب میشود و بافت نامیده ‌شدن آن، از آن روست که شامل مجموعه‌ای از سلولهای ویژه است که وظایف و اعمال خاصی را به‌انجام می رسانند. این سلولها در ماده‌ میان سلولی و زمینه‌ای مایعی به نام پلاسما شناورند که به خون حالت شاره می ‌بخشد. به دانش بررسی خون، خون‌شناسی گفته می‌شود.
در حدود ۷ الی ۸ درصد وزن بدن را خون تشکیل می‌دهد و در انسان بالغ بطور متوسط ۵ لیتر از حجم بدن را خون تشکیل می‌دهد.


خون و گروههاي خوني / Blood 3

فعالیت‌ها

* اکسیژنرسانی به سلولها، که توسط هموگلوبین انجام می‌شود.
* انتقال مواد مغزی همچون اسیدهای آمینه، گلوکز و اسیدهای چرب.
* برداشت مواد زاید همچون دی‌اکسید کربن، اوره و اسید لاکتیک از بدن.
* عملکردهای ایمنی با حمل گلبول‌های سفید و کشف مواد خارجی با استفاده از آنتی‌بادیهای محلول در آن.
* انعقاد خون که یکی از عملکردهای خود بهبودی بدن است.
* نقش پیام رسانی که با انتقال هورمون‌ها و پیام دهی در آسیب بافتی انجام می‌شود.
* تنظیم PH بدن
* تنظیم دمای بدن
* فعالیت‌های هیدرولیک.


ترکیبات

سلول‌ها
یک میکرولیتر از خون دارای این مواد می‌باشد.
* ۴٫۷ تا ۶٫۱ میلیون (مردان), ۴٫۲ تا ۵٫۴ میلیون(زنان) گلبول قرمز
* ۴٬۰۰۰-۱۱٬۰۰۰ گلبول سفید
* ۲۰۰٬۰۰۰-۵۰۰٬۰۰۰ پلاکت
* پلاسما


گلبول قرمز

گویچهٔ سرخ (گلبول سرخ یا گلبول قرمز)(R.B.C ) متداول‌ترین نوع یاخته‌های خونی است و در بدن مهره‌داران، نقش اصلی رساندن اکسیژن را، از شش‌ها (یا آبشش‌ها) به بافت‌ها، بازی می‌کند. گلبول‌های قرمز سكه مانند( مقعر الطرفین )، كوچك و فاقد هسته و سایر اندامکها است . به همین جهت تنها منبع برای تامین انرژی در آن فرآیند گلیکولیز است. در شرایط طبیعی قطر آنها به طور متوسط 7.5 میکرون می یاشد. اگر اندازه سلول کوچک‌تر از 6 میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگ‌تر از 9 میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می‌شود. حضور گویچه های قرمز با اندازه های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس ( Anisicytosis ) و حضورشان با اشکال مختلف در خون را پوی کیلوسیتوزیس ( Poikilocytosis)می نامند که در حالات مرضی دیده می شوند. تعداد گویچه های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان 3.6 تا 5.5 میلیون و در خون مردان 4.1 تا 6 میلیون در هر میکرو لیتر می باشد. نسبت حجم سلولهای خون به کل خون بر حسب درصد را هماتوکریت مینامند. این نسبت در زنان و مردان سالم و بالغ به ترتیب برابر 45-35 و 50-40 درصد است.
سیتوپلاسم گویچه های قرمز اسفنجی بوده و به وسیلهٔ غشاء پلاسمی قابل ارتجاعی احاطه شده تا این سلول بتواند تغییر شكل بدهد و از مویرگ‌های باریك عبور كند.
در سیتوپلاسم گلبول رنگدانه‌ای به نام هموگلوبین وجود دارد كه پروتئینی آهن‌دار است. گلبول قرمز به وسیلهٔ هموگلوبین خود در جاهایی كه تراكم اكسیژن زیاد باشد این آهن با اكسیژن تركیب شده و اُكسی هموگلوبین را تشكیل می‌دهد و در جایی كه تراكم اكسیژن كم باشد تجزیه شده و اكسیژن آزاد می كند. این خاصیت هموگلوبین در جابه‌جایی اكسیژن از شش‌ها به بافت‌ها بسیار سودمند است. عمر هر گلبول قرمز حدود چهار ماه است. بعد از این مدت گلبول در كبد تجزیه می شود و آهن موجود در كبد اندوخته می‌شودتراکم گلبول قرمز وعمر ان 120 روز است.


گویچه سفید

گویچه‌های سفید یا گلبولهای سفید از یاخته‌های خون اند. گویچه‌های سفید بخشی از سیستم ایمنی بدن به شمار می‌روند و در برابر بیماری‌های عفونی از بدن محافظت می‌کنند.لکوسیتها یا گویچه‌های سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانه‌دارها و آگرانولوسیتها یا بدون دانه‌ها تقسیم بندی می‌شوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هسته‌دار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می‌گردند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم می‌شوند.
نوتروفیلها فراوان‌ترین لکوسیتها در خون می‌باشند و در عفونتهای باکتریایی مقدار آنها افزایش می‌یابد. اسیدوفیلها یا ائوزینوفیلها بیشتر پاسخهای آلرژیک را کنترل می‌کنند. لنفوسیتها که به دو دسته لنفوسیت B و A تقسیم می‌شوند نقش عمده‌ای در دستگاه ایمنی بدن دارند. تحت شرایط بالینی از جمله التهابات عفونی و غیر عفونی ، بیماری سل و بیماریهای قارچی و برخی از سرطانها تعداد مونوسیتهای خون افزایش می‌یابد.


خون و گروههاي خوني / Blood 2

گروههای خونی


گروههای خونی آنتی ژنهایی هستند که در سطح گویچه‌های قرمزخون و سلولهای دیگر قرار دارند و از والدین به فرزندان به ارث می‌رسند. گلبولهای قرمز مانند همه سلولهای هسته‌دار بدن واجد اختصاصات آنتی ژنتیکی در سطح خود می‌باشند. این آنتی ژنها ، آنتی ژنهای گروه خونی نامیده می‌شوند.
گاهی دیده می‌شود که خون شخصی را به شخص دیگری تزریق می‌کنند خون شخص دهنده در بدن فرد گیرنده لخته می‌کند و رسوب می‌دهد. چگونگی این عمل با انعقاد خون متفاوت است و به وجود گروه‌های خونی مختلف مربوط می‌شود. در سطح خارجی گلبول‌های قرمز افراد دو نوع آنتی ژن از جنس پروتئین وجود دارد که به نامهای A و B معروف هستند. برخی افراد آنتی ژن نوع A و برخی نوع B ، برخی هر دو آنتی ژن A و B را دارا هستند و برخی هیچ یک از آنتی ژنها را ندارند این افراد را به ترتیب در گروه های خونی AB ، B ، A و O قرار می‌دهند.
بیان آنتی ژنهای گروههای خونی تحت کنترل ژنهای خاصی است و توارث آنها از قوانین ساده مندل تبعیت می‌کند. برای هر سیستم گروه خونی ، تعداد متغیری از آللهای مختلف وجود دارد. آللها به نوبه خود تعداد متغیری از آنتی ژنهای غشایی گلبول قرمز را کنترل می‌نمایند. حیوانات سالم علاوه بر داشتن آنتی ژنهای گروههای خونی بر سطح خود ممکن است واجد آنتی بادیهای سرمی بر علیه آنتی ژنهای گروه خونی که خود فاقد آنها نیز هستند، ‌باشند. مثلا افرادی که گروه خونی آنها فاقد آنتی ژن A است، در سرم خود آنتی بادی بر ضد آنتی ژن A دارند. تصور می‌شود این آنتی بادیهای طبیعی حاصل برخورد با گلبولهای قرمز گروه A نبوده بلکه متعاقب تماس با آنتی ژنهای مشابهی هستند که در طبیعت به وفور یافت می‌شوند.


انتقال خون

گلبولهای قرمز را می‌توان به سهولت از حیوانی به حیوان دیگر انتقال داد. اگر گلبولهای قرمز فرد دهنده ، آنتی ژنهای مشابه با گلبولهای قرمز گیرنده داشته باشند، پاسخ ایمنی در حیوان گیرنده گلبول ایجاد نمی‌شود. اما اگر گیرنده آنتی بادیهایی بر علیه آنتی ژنهای گلبول قرمز دهنده داشته باشد، در آن صورت گلبولهای دهنده در معرض خطر تهاجم سریع قرار خواهند گرفت. زمانی که این آنتی بادیها به آنتی ژنهای موجود در سطح گلبولهای قرمز بیگانه متصل گردند، ممکن است سبب همولیز و فاگوسیتوز این سلولها شوند. در صورت فقدان آنتی بادیهای طبیعی ، گلبولهای قرمز تزریق شده موجب برانگیخته شدن پاسخ ایمنی در فرد دریافت کننده خون می‌شوند. سپس گلبولهای تزریق‌شده مدتی در خون گردش می‌کنند.
دومین انتقال خون با این گلبولها یا گلبولهای شبیه به گلبولهای قبلی باعث تخریب سریع این گلبولها می‌گردد که منجر به بروز واکنشهای پاتولوژیک شدید می‌گردد. علایم این روند تخریبی ناشی از همولیز گسترده داخل عروقی است. این علایم عبارتند از : لرزش بدن ، فلج و تشنج و انعقاد داخل عروقی ، تب و پیدایش هموگلوبین در ادرار. درمان واکنشهای انتقال ناشی از چنین انتقال خونی شامل متوقف کردن انتقال خون و زیاد کردن حجم ادرار بوسیله یک دیورتیک می‌باشد، چرا که تجمع هموگلوبین در کلیه ممکن است موجب تخریب توبولهای کلیه شود. بهبود وضعیت فرد به دنبال حذف همه گلبولهای قرمز بیگانه حاصل می‌گردد.


خون و گروههاي خوني / Blood 4


انواع گروههای خونی (سیستم ABO)

در سال 1901 میلادی کارل لاند اشتاینر ، ایمونولوژیست آلمانی برای نخستین بار ، وجود آنتی ژنهای گروه خونی بر روی گلبولهای قرمز و نیز آنتی بادیهایی بر علیه همان آنتی ژنها را در سرم انسان ثابت نمود. لاند شتاینر ، ابتدا گلبولهای قرمز را از سرم جدا کرد و سپس به مطالعه نتایج حاصل از مخلوط کردن سرم و گلبولهای قرمز افراد مختلف پرداخت. وی دریافت که سرم بعضی از افراد قادر به آگلوتینه کردن گلبولهای قرمز برخی دیگر از افراد می‌باشد، اما بر روی گلبولهای قرمز همه افراد موثر نیست. در تجزیه و تحلیل نتایج ، او فهمید که می‌توان افراد را از نظر گروههای خونی به گروههایی تقسیم نمود:

گروه خونی A : آنتی ژن نوع A را سطح گلبول قرمز خود دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور B (ضد آنتی ژن B) را دارا هستند.

گروه خونی B : آنتی ژن نوع B را در سطح گلبو لهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور A (ضد آنتی ژن A) را دارند.

گروه خونی AB : آنتی ژن نوع A و B را در سطح گلبولهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز هیچ یک از آنتی کورها را ندارند.

گروه خونی O : هیچ یک از آنتی ژنها را در سطح گلبولهای قرمز خود ندارند ولی هر دو آنتی کور را دارا هستند.

آنتی بادی موجود در سرم    فنوتیپ    ژنوتیپ

خون و گروههاي خوني / Blood 1

نحوه تعیین گروه خونی

برای پی بردن به گروه خونی هر کس ، مقداری از خون را با آنتی کورهای معین شده A یا B مخلوط می‌کنیم. از تولید یا عدم تولید رسوب که در اثر به هم چسبیدن گلبولهای قرمز ایجاد می‌شود می‌توان گروه خونی شخصی را معین کرد. اگر بخواهیم به فردی از گروه خونی B خون تزریق کنیم، چون پلاسمای خون او آنتی کور A را دارد نمی‌توان خونی را که دارای آنتی ژن A باشد به او داد. این آنتی ژن در گروه های A و AB یافت می‌شود پس او نمی‌تواند از این گروهها ، خون دریافت کند.


رسوب خونی

* گروه خونی A : با آنتی کور B رسوب نمی‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب می‌دهد.
* گروه خونی B : با آنتی کور B رسوب می‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب نمی‌دهد.
* گروه خونی AB : با هر دو آنتی A و B رسوب می‌دهد.
* گروه خونی O : با هیچ یک از آنتی کورهای A و B رسوب نمی‌دهد.


خون و گروههاي خوني / Blood 5


درصد گروههای خونی در مردم

در میان جمعیت مردم در حدود 42 درصد گروه خونی A حدود 9 درصد گروه خونی AB و 42 درصد گروه خونی O را دارا هستند. با این وجود لازم به ذکر است که یک آنتی ژن گروه خونی هیچگاه نمی‌تواند به همراه آنتی بادی ضد خود در بدن یک فرد وجود داشته باشد. زیرا در آن صورت وقوع همولیز ، گردش خون را مختل نموده و گلبولهای فرد تخریب می‌شود. گروههای خونی O ، AB ، B ، A نمایانگر فتوتیپ گلبولهای قرمز یک فرد است که مطابق با یک سیستم ساده که متشکل از سه ژن آللی A ، B ، O می‌باشد، به ارث می‌رسند.


افرادSecretor , Nonsecretor

تقریبا 75% از انسانها مواد آنتی‌ژن A و B را نه تنها در سطح غشای سلولی بلکه به صورت آزاد در ترشحات مختلف نظیر سرم ، ادرار ، بزاق دارا می‌باشند. مواد آنتی ژن گروه خونی در سطح غشای سلولی به مولکولهایی از جنس گلیکوپروتئین متصلند. این صفت بوسیله یک ژن به نام Se= Secretor کنترل می‌گردد. عمل ژن se در صورتی که وجود داشته باشد کنترل اتصال ساده آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئینی است. در افراد هموزیگوت مغلوب اتصال مواد آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئین تحت کنترل نبوده ، در نتیجه آنتی ژنهای A و B اجازه حضور در مایعات بدن را نمی‌یابند.


سیستم RH

در سال 1940 ، لاندشتاینر و وینر نشان دادند آنتی بادیهایی که بر علیه گلبولهای قرمز میمون رزوس (Rhesus) تولید می‌گردد، قادرند گلبولهای قرمز 85% از جمعیت انسانی را نیز آلگوتینه نمایند. این آنتی بادیها بر علیه مولکولی که (RH) نامیده شده ، بوجود می‌آمدند و افرادی را که واجد این مولکول بودند Rh مثبت نام گرفتند و به 15 درصد بقیه که فاقد این مولکول بودند، افراد Rh منفی اطلاق گردید. آنتی‌بادیهای طبیعی بر علیه آنتی ژنهای Rh در بدن تولید نمی‌شوند.


بیماری همولیتیک نوزادان

بیماری همولیتیک نوزادان معمولا زمانی بوجود می‌آید که یک مادر Rh منفی حامل جنین Rh مثبت باشد. بطور طبیعی گلبولهای خون جنین به واسطه لایه‌هایی از سلولهای ترفوبلاست از گردش خون مادر جدا شده است. اما در اواخر حاملگی و بخصوص در حین تولد نوزاد ، گلبولهای قرمز جنین ممکن است وارد گردش خون مادر شوند. همین که این گلبولها به جریان خون مادر برسند به عنوان یک عنصر خارجی تلقی شده و پاسخ ایمنی مادر را جهت تولید آنتی بادی برمی‌انگیزند.
معمولا آنتی بادی بر علیه گلبولهای قرمز جنین قبل از تولد اولین بچه ساخته نمی‌شود. اما حاملگیهای مکرر نهایتا منجر به افزایش سطح آنتی بادی در خون مادر می‌شود. این آنتی بادیها پس از گذشتن از سلولهای ترفوبلاست مادر به گردش خون جنین می‌رسند و در آنجا با گبولهای قرمز جنین وارد واکنش شده و موجب تخریب آنها می‌شوند. ممکن است روند تخریب گلبولهای قرمز جنین به قدری شدید باشد که موجب مرگ جنین شود. از طرف دیگر جنین ممکن است زنده بماند و در یک وضعیت آنمیک شدید و همراه با یرقان متولد شود.
بدن جنین ممکن است در راه تلاش جهت جبران گلبولهای از دست رفته گلبولهای قرمز نابالغ را از مغز استخوان به داخل خون آزاد نماید. تخریب گسترده گلبولهای قرمز جنین می‌تواند منجر به آزاد شدن مقادیر سمی بیلی ‌روبین به داخل جریان خون شود. از آنجایی که کبد جنین هنوز نابالغ است، این بیلی روبین ممکن است در سلولهای مغز رسوب نموده و موجب آسیب شدید مغز گردد.



خون و گروههاي خوني / Blood 6

Blood : fluid in multicellular animals that transports oxygen and nutrients to the cells and carries away waste products. In many species it also conveys hormones and disease-fighting substances
.

گردآورنده : پیمان گلابی – http://piranshahr2008.blogfa.com/

منابع :

http://fa.wikipedia.org
http://daneshnameh.roshd.ir
http://piranshahr2008.blogfa.com

تست آلزایمر (Alzheimers Test)

تست آلزایمر (Alzheimers Test)

آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید.

----------------------------------------------------------------

1- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO


2- اگر در متن بالا C را پیدا کردید، حالا 6 را پیدا کنید.

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

9999699999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999


 3- حالا حرف N را بیابید. کمی مشکل‌تر از قسمت‌های بالا می‌باشد.

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

این یک شوخی نیست. اگر شما قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت.

مغز شما عملکرد خوبی دارد و از بیماری آلزایمر (Alzheimer) در امان خواهید بود.

آناتومی کامل مغز (Anatomy of Brain)

آناتومی کامل مغز (Anatomy of Brain)



مغز انسان حدود 1500 گرم وزن داشته که کلاً داخل جمجمه قرار دارد .
مغز از قسمتهای زیر درست شده است :

1- نیم کره های مغز

2- تالاموس و گره های عصبی قاعده ای

3- مغز میانی

4- پل دماغی

5- بصل النخاع

6- مخچه

آناتومی مغز / Anatomy Brain 1 


نیم کره های مغز

نیم کره های مغز دو عدد بوده که از نظر نردبان تکاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند . آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تکامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتکوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .
اختصاص ترین صفت تکاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده که پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و « هموارکتوس » می توان مشاهده کرد .دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » « و هموساپینس» (حدود یکصد هزارسال پیش ) آغاز و به انسان ختم می شود .
بدون نیمکره های مخ ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست . تکوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یکدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون کل ساختار مغز مضمحل می شود . در درون نیمکره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند که بطن ها نامیده می شوند . دو نیمکره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند که در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمکره با هم می باشند .
 قسمت های مختلف تشکیل دهنده نیمکره ها شامل قسمت های زیر است :

1- لوب پیشانی Frontal Lobe /

2- لوب آهیانه ای Parietal Lobe /

3- لوب پس سری / Occipital Lobe

4- لوب گیجگاهی Temporal Lobe /

5- لوب حاشیه ای / Marginal Lobe 
 


لوب پیشانی

لوب پیشانی مهمترین قسمت تکامل یافته مغز است . مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا کرده است . قسمتهای خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حرکتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از کارافتادگی یک اندام می شود . تحریک هر قسمت از اندامها و سر بر روی مکان مخصوصی از این نوار باریک وجود دارد ، قسمتی از این ناحیه ، که بین دو نیمکره وجود دارد، مختص حرکات اندامهای تحتانی می باشد . درقسمت قدامی ناحیه حرکتی سرو دست مرکز کنترل حرکات چشم وجود دارد .
در نیمکره چپ ، مرکز حرکتی تکلم درلوب پیشانی می باشد . از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست .آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای که در جلو قرار داشته و مرکز شعور ، منطق ، تفکر و تا حدودی حافظه است . از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به کم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد . اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حرکات از بین رفته و ممکن است با حالت اغماء اشتباه شود . یکی از راههای درمان امراض روانی ، در ابتدای سده حاضر ، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد . متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد که بعداً کمتر مورد استفاده قرار گیرد .


لوب آهیانه ای

وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می کنند . علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما ، لمس و محسوسات عمقی در باریکه پشت شیار مرکزی ، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد . عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته وطرف چپ بدن را در کارهای روزمره فراموش می کند . به حوزه بینائی چپ توجه نکرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد ، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد . شدت عارضه در بعضی بحدی است که بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فکر می کند مربوط به شخص دیگری است . لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست ، وظیفه تکلم را نیز بعهده دارد . اختلال در ریاضیات ، محاسبه ، تشخیص راست و چپ بدن ،خواندن و نوشتن و تکلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود .


لوب پس سری

لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطورکامل یانافص نابینا می کند . یکی از بهترین محسوسات محیطی که به وسیله آن مکانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیک پردازش اطلاعات را از شبکیه تا لوب پس سری دنبال کردند . کار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریک پذیری سلول های شبکیه ، ایستگاه زانوئی و قشر خاکستری مخ ( سلول های ساده ،پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح 17 و18و19 « برودمن » لازم به یادآوری است که « برودمن» پژوهشگری بود که سطح مغز را از 1 تا 52 منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاکستری طبقه بندی کرد. مثلاً منطقه 46 ویژه حافظه بوده و 44 بیان تکلم را به عهده دارد . « هوبل و ویسل» دریافتند که به ترتیب که اطلاعات از یک ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیک تر می شود . مثلاً سلول های شبکیه و ایستگاه زانوئی فقط به بک نقطه نورانی پاسخ داده ، درحالی که سلول های ساده کورتکس بینائی تنها به یک نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند . می توان تصور کرد که این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است . بنابر این ، سلول های ساده قشر خاکستری نسبت به یک نقطه نورانی بی تفاوتند . به همین ترتیب که جلو برویم مشاهده می شود که سلو لهای پیچیده کورتکس توسط یک لبه نورانی تحریک می شوند که محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست . بهترین ، تحریک برای یک سلول فوق پیچیده یک گوشه است . با در نظر گرفتن بحث بالا ، هر چقدر از منطقه 17 به طرف منطقه 19 می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریکی نوین پاسخ می دهند . این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است .


لوب گیجگاهی

این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتکلم انسان است . درک صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده کردن پاسخ شایسته ، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد . آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود . همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند. دروازه اصلی ورود اطلاعات محیطی به مغز و ثبت آنها در گرو سلامتی لوب گیجگاهی است .
به نظر می رسد که « هیپوکامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش کلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند .از این مکان است که اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند .بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد .
از بین رفتن « هیپوکامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد .
اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوکامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد .در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است . حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد .


لوب حاشیه ای

لوب حاشیهای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین احتیاجات احساسی و تنازع بقاست . لوب حاشیه ای در اصطلاع به « مغز اول » مشهور شده و از اینجاست که تمام اطلاعات پس از بررسی و فیلتر شدن می توانند به سایر نقاط مغز رسوخ کنند . احساس امنیت درونی با وجود لوب حاشیه ای امکان پذیر است . اینجا محل احساسات قلبی و فردی و عشق و دلدادگی است . با تکیه به« مغز اول » است که انسان کاری را انجام داده و سپس با مراجعه به منطق و « مغز جدید» یا « نئوپالیوم » پشیمان می شود . در این مکان است که موجود برای حفظ خود و خانواده حاضر است به استدلال کم محلی کند . کنترل اصلی سلسله اعصاب نباتی هنگام جنگ و ستیز یا پشیمانی و غم و اندوه در دست« مغز اول » یا « آرکی پالیوم » می باشد . بالاخره زبان اصلی نهفته در نگاه افراد به یکدیگرکه حاصل آن دوست داشتن فردی و یا تنفر از فردی دیگر می شود در لوب حاشیه ای است .

آناتومی مغز / Anatomy Brain 2
 
تالاموس

تالاموس توده ای از سلولهای عصبی با اندازه های مختلف است که وظیفه پردازش و هم آهنگ کردن پیامهای حسی را در ارتباط با فعالیت های حرکتی داشته و دراین خصوص با گره های عصبی قاعده جمجمه ، قشر خاکستری مغز و مخچه در تماس دائم می باشد . تالاموس نیز نقش بی نهایت مهمی در دریافت درد و محسوسات محیطی دارد . آسیب یک طرفه به تالاموس باعث کرخ شدن طرف مقابل بدن و آسیب دو طرفه ، بیمار را به حالت بیهوشی می برد .


گره های عصبی قاعده مغز

هسته های دم دار و عدسی شکل از مهمترین گره های عصبی قاعده مغز می باشند که ارتباط تنگاتنگ با تالاموس ، قشر خاکستری مغز و مخچه داشته و عملکرد اصلی آنها تنظیم فعالیت های حرکتی ماهیچه ها بوده و در تداوم حرکات آنها نقش مهمی دارند . نارسائی گره های عصبی قاعده مغز باعث لرزش های غیرارادی و سفتی و کمی تحریک ماهیچه ها شده و تابلوئی شبیه مرض پارکینسون را بوجود می آورد .


ساقه مغز

از نظر تکاملی ساقه مغز یکی از قدیمی ترین قسمت های سلسله اعصاب بوده که علاوه بر حفظ هوشیاری و کنترل خواب ، تنفس و گردش خون ، محل گردهم آئی اعصاب جمجمه ای نیز می باشد که در تعیین تکلیف مرگ مغزی بسیار پراهمیت اند . اندازه و پاسخ مردمک ها به نور ، رفلکس های قرینه و سرفه ، حرکات چشمها ، زبان ، صورت ، حلق و حنجره نیز عمدتاً توسط ساقه مغز کنترل می شود .ساقه مغز گذرگاهی است دوطرفه برای گذشتن محسوسات از محیط خارج به طرف مغز و آوردن پیامهای عصبی از مغز و ساقه مغز به طرف نخاع و اندامها .
ساقه مغز محلّ تمرکز و پخش پیام های مهم و ابرانی به اقصی نقاط نخاع برای حفظ و کنترل قوام ماهیچه ها است که نهایتاً بر روی رفلکس های وتری نیز تأثیر می گذارند . این پیامها ، به طور مستقیم و غیر مستقیم ، از هسته های ساختمان مشبک در سطح « پل دماغی » و « بصل النخاع » و « مغز میانی » نشأت گرفته و به همراهی پیام های « هسته های قرمز » و « هسته های گوش داخلی » بر روی « نرون های حرکتی گاما » سرازیر می شوند . تحریک نرون های حرکتی گاما ، به طور غیر مستقیم ، پس از تحریک « نرون های حرکتی آلفا » قوام ماهیچه ها را زیاد کرده و آنها را سفت می کند . در این گونه موارد رفلکس های وتری نیز تشدید می شوند . هرگاه مغز از بین رفته ولی ساقه مغز از مغز میانی به پائین در حیات باشد ، رفلکس های وتری بسیار شدت یافته و ماهیچه ها آنقدر سفت می شوند که دست ها و پاها سیخ شده حالت « دِسِرِ بره» به خود می گیرند ، یا اینکه دست ها از آرنج خم شده و پاها سیخ می شوند که به این حالت « دکورتیکه» گویند . به تدریج که ساقه مغز وظایف خود را از دست داد ، قوام ماهیچه نیز از بین رفته آنها لَخت می شوند . در این زمان رفلکس های وتری نیز وجود ندارند . این حالت در « مرگ مغزی » به خوبی می شود به طوری که تمام ماهیچه ها شل بوده و رفلکس ها ناپدید گشته اند چون تمام ساقه مغز از کار افتاده است .




ساقه مغز از قسمتهای زیر تشکیل شده است .مغز میانی ، پل دماغی و بصل النخاع .


1- مغز میانی

بخش های مهمی از مغز میانی که در مرگ مغزی اهمیت دارند عبارتند از : ساختمان مشبک که مسئول حفظ سطح هوشیاری ، بوده ، پایک های مغزی که از الیاف و ابران حرکتی درست شده اند و اعصاب جمجمه ای سه و چهار که حرکات چشمها ، اندازه و پاسخ مردمک ها را به نور به عهده دارند . آسیب دو طرفه به ساختمان مشبک باعث حالت اغماء شده و اگر پایکهای مغز آسیب ببینند فلج اندامها و در مورد اعصاب سه و چهار ضعف حرکات چشم ها و بزرگ شدن مردمک ها با عدم پاسخ به نور را موجب می شود و اگر آسیب بسیار شدید باشد حرکات چشم عروسکی نیز از بین می روند . پس به این ترتیب با معاینه و تعیین سطح هوشیاری ، حرکات و مردمک های چشم و قدرت اندامها می توان به سالم بودن مغز میانی پی برد .


2- پل دماغی

اجزاء مهم پل دماغی عبارتند از : قسمت دیگری از ساختمان مشبک ، اعصاب جمجمه ای پنج ، هسته عصبی شش و هفت و الیاف مرتبط کننده مخچه به سلسله اعصاب مرکزی .
آسیب دو طرفه به دو سوم فوقانی ساختمان مشبک پل دماغی باعث حالت اغماء شده و گرفتاری عصب شش ، حرکات چشمها را در محور افقی مختل و آسیب به عصب پنج باعث از بین رفتن حس قرنیه و رفلکس قرنیه می شود . بنابر این می توان با در نظر گرفتن سطح هوشیاری بیمار ، حرکات کره چشم و صورت و رفلکس قرنیه به و ضعیت تشریحی آن پی برد .


3- بصل النخاع

این قسمت از ساقه مغز از ساختمان مشبک ، مراکز کنترل تنفس و گردش خون ، اعصاب جمجمه ای 9، 10،11،12 و الیاف حسی و حرکتی ای که مخچه ، نخاع ، ساقه مغز و نیمکره ها را به یکدیگر مربوط می کنند درست شده است . در بصل النخاع ، ساختمان مشبک نقشی در تأمین سطح هوشیاری نداشته و بلکه آسیب به این قسمت از مغز به صورت نارسائی شدید و تنفس و گردش خون خود را نشان داده و رفلکس سرفه از بین می رود . در صورتی که بیمار هوشیار باشد ، قدرت بلع در او از بین خواهد رفت .

مخچه

مخچه درست در پشت سر و در قسمت خلفی پل دماغی و بصل النخاع قرار گرفته است . در حقیقت مخچه جعبه سیاه سلسله اعصاب مرکزی بوده که تعادل انسان را کنترل کرده سرعت و دامنهحرکات را طوری تنظیم می کند که آنها بدون نقص باشند . مخچه در ارتباط دائم با گیرنده های حسی محیطی و جمجمه ای بوده و از طریق مغز میانی و پل دماغی پیوسته وضعیت تعادل بدن را در اختیار تالاموس ، گره های عصبی قاعده مغز و قشر خاکستری می گذارد .

 سه منبع اصلی ارتباط مخچه با اطلاعات محیطی عبارتند از :

1- پیام هائی که از نخاع به مخچه می رسند و نقطه شروع آنها در ماهیچه ها ، زردپی ها ، پوست و مفاصل است . این پیام ها به سرعت مخچه را از وضعیت اندام ها ، مخصوصاً اندام های تحتانی ، در فضا آگاه می سازند . توسط همین پیام هاست که انسان دائماً بررسی کرده و حرکات را ظریف تر می سازد . اشکال در این سیستم باعث تلوتلو خوردن شخص هنگام راه رفتن می شود . کرمینه قسمتی از مخچه است که پردازش اطلاعات فوق را در دست دارد .

2- پیام هائی که از گوش درونی به مخچه رسیده و دائماً آن را در جریان موقعیت فضایی سروگردن قرار می دهند . به وسیله این اطلاعات مرکز ثقل انسان درون سطح مقطع بدن بر روی زمین قرار می گیرد . کنترل اصلی تعادل حرکات چشمها و محور عمودی بدن از وظایف این سیستم است . حفظ تعادل در حرکات مستلزم چرخشی سلامتی این قسمت از مخچه است که در قاعده آن قرار دارد .

3- اطلاعاتی که از مغز رسیده و نقش اصلی کنترل حرکات ظریف اندام ها ( مخصوصاً دست ها ) را به عهده دارند . اختلال در این سیستم باعث شلختگی در حرکات مهارتی می شود . نیمکره های مخچه همگام با مغز در این مورد به انسان یاری می کنند . عملکرد مخچه در بیماری که به حالت اغماء است از اهمیت کمتری برخوردار است .


جریان خون مغز

خون رسانی به مغز توسط سرخرگ های سبات و مهره ای صورت می گیرد که مجموعاً چهار عدد بوده و حدود یکهزار سانتی متر مکعب در دقیقه به مغز خون می رسانند . این میزان بسیار زیاد خون مبین سرعت متابولیسم بالای مغز بوده و نیاز شدید به اکسیژن و گلوکز است . زمان جریان خون از سرخرگ های سبات تا سیاهرگ های وداج حدود ده ثانیه است .قطع کامل جریان خون مغز پس از مدت پنج تا ده ثانیه منجر به بیهوشی می شود و اگراین زمان از ده دقیقه بیشتر شود نسج مغز از بین می رود .

آناتومی مغز / Anatomy Brain 4

ساختمان مشبک

یکی از سری ترین مناطق سلسله اعصاب مرکزی ، ساختمان مشبک است که درست در مرکز ساقه مغز قرار داشته و از بصل النخاع تا قسمت فوقانی مغز میانی کشیده می شود . کمتر جائی از سلسله اعصاب مرکزی است که ساختمان مشبک در آن دست نداشته باشد . ساختمان مشبک از تعداد زیادی سلول به اندازه های مختلف درست شده که زوائد آنها نسبتاً کوتاه می باشند . علاوه برساقه مغز ، نخاع ،مخچه ، اعصاب جمجمه ای ،گره های عصبی قاعده مغز ، تالاموس و نیمکره ها همه با ساختمان مشبک ارتباط دارند . علاوه بر این که ساختمان مشبک قدیمی ترین قسمت سلسله اعصاب مرکزی است ، درکنترل خواب ، قوام ماهیچه ها « تن ماهیچه ای» و درد نیز نقش کلیدی دارد ولی وظیفه اصلی آن برقرار داشتن سطح هوشیاری است . هرگونه ضایعه نسجی ، حتی یک میلی متر ، اگر دو طرفه باشد و در ساختمان مشبک اتفاق افتد منجر به از دست رفتن هوشیاری می شود .


بطن های مغز

درون مغز انسان حفره هائی وجود دارند که بطن نامیده می شوند . دو بطن درنیمکره ها و بطن سوم بین گره های عصبی قاعده مغز ، بطن چهارم در پشت ساقه مغز بوده که مخچه آن را می پوشاند . درون بطن های مغز مایع مغزی نخاعی وجود دارد که درون بطن ها و روی سطح مغز درجریان است تا جذب شود . وزن مغز درون مایع مغزی نخاعی حدود 50 گرم است .


پوشش های مغز ، مخچه و ساقه مغز

این قسمت ها توسط سخت شامه و دو لایه نرم شامه پوشانیده شده است که وظیفه حفظ و حراست آن را به عهده دارند .


 آناتومی مغز / Anatomy Brain 5


گرفته شده از : www.jadidtarin.com

دانستنی ها و اطلاعات عمومی 9

دانستنی ها و اطلاعات عمومی 9

دانستنی ها و اطلاعات عمومی / Public Informations


- فیل ها از بوی عسل بد شان می آید.

- لقب کشور کوبا کاسه شکر است.

- طولانی ترین بیهوشی در تاریخ طب مربوط به « آلن اسپوریتو» یک دختـــــــر هفت ساله امــــریکایی است، او پس از یک عمل جراحی اپدندکس در سال 1942 میلادی به حالت کوما فرو رفت و بعد از پانزده سال بهوش آمد.

- بلند ترین نقطه پرواز طیاره های معمولی هفده کلیو متر است.

- اولین کامپیوتر در سال 1942 میلادی در امریکا ساخته شد.

- بینی و گوش در طول عمر انسان به رشد خود ادامه می دهند.

- از هر 8500 نفر قلبش در سمت راست است.

- انسان در طول عمرش بین سی تا چهل هزار لیتر ادرار می کند.

- فنلاند بهترین آب نوشیدنی و هندوستان بد ترین آب نوشیدنی را دارد.

- مار ناشنو است و محیط اطراف خود را با ارتعاشاتی که از زمین دریافت احساس می کند.

- کشور شیلی خشکترین آب و هوای دنیا را دارد.

- در سال 1921 بچه ای در انگلستان بدنیا آمد که بجای پنچ انگشت چهارده انگشت در دست و پانزده انگشت در پا داشت.

- زمین با سرعتی معادل صد و هشتاد هزار کیلو در ساعت دور خورشید می چرخد.

- زبان چینایی بیشترین کلمات را در مقایسه با دیگر زبانها دارد.

- مالیزیا با جمیعتی 157 ملیون نفر، پر جمیعت ترین کشور اسلامی جهــــان است.

- طول تقریبی رود نیل کـــــــه بزرگترین رود جهان است در حدود 6600 کلیو متر است.

- پرندگانی هستند که تا ارتفاع دوازده هزار کیلو متری می توانند پرواز کننـــد.

- 51 درصد جمیعت جهان را زنان و 49 درصد مردان تشکیل میدهند.

- یکی از عوامــــل بسیار مهم بیخوابــی استفاده بیش از حد قند و شکر می باشد.

- برای تهیه یک گیلاس عسل ، یک زنبور ناگزیر است دو ملیون مرتبه روی گل بنشیند.

- جو یا آتمسفر که دور تا دور زمین را فرا گرفته، از چند لایه بالای هم به ضخامت تقریباً هزار کیلو متر تشکیل شده است.

- تخم مرغ برای حافظه بسیار مفید است.

- بازی سطرنج یک بازی قدیمی است که در سال 500 میلادی در کشور هند ساخته و پرداخته شد.

- انسان تا بــه اکنون 820 ملیارد بشکه نفت از زمین استخراج کـــرده است. بد نیست بدانیم که هر بشکه برابر 160 لیتر می باشد.

- بادمجان رومی برای اعصاب و خشک کرده اش برای درمان کم خونی خوب است.

- کاهو از ریختن مو و سفید شدنش جلو گیری می کند.

- عدس در خاصیت غذایی با گوشت برابری میکنــــد و در ضمن برای حافظه بسیار مفید است.

- پیاز برای پیش گیری از سرطان و سنگ گرده مفید است.

- نام قدیمی سوریه و لبنان « شامات » بوده است.

- بهترین منتقل کننده برق نقره می باشد. به علت ارزش آن از مس استفاده می کنند.

- اولین خط ریل به شکل امروزی در سال 1825 در کشور انگلستان راه اندازی شد.

- مایع سفبد رنگی که بنام چرک زخم در اطراف جراحت جمع می شود لاشه گلبولهای سفید خون هستند.

- تعدا کروموزوم ها در هر سلول انسان چهل و شش عدد می باشد ، در حالیکه در اسپ شصت عدد و در سگ پنجاه و دو عدد می باشد.

- قدیمی ترین پرچم ملی که هنوز هم باقیست، متعلق به کشور دانمارک است! بنا به روایتی تاریخ این پرچم به سال 1219 میلادی می رسد.

دانستنی ها و اطلاعات عمومی 1

دانستنی ها و اطلاعات عمومی 1

دانستنی ها و اطلاعات عمومی / Public Informations 


- اسم تمام قاره‌ها با همان حرفی که آغاز شده است پایان می‌یابد.

- مقاوم‌ترین ماهیچه در بدن، زبان است.

- کلمه «ماشین‌تحریر» (TYPEWRITER) طولانی‌ترین کلمه‌ای است که می‌توان با استفاده از حروف تنها یک ردیف کیبورد ساخت.

- شما نمی‌توانید با حبس نفستان، خودکشی کنید.

- محال است که آرنج‌تان را بلیسید.

- جلیقه ضد گلوله، ضد آتش، برف‌پاک‌کن‌های شیشه جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری توسط زنان اختراع شدند.

- پروانه‌ها با پاهایشان می‌چشند.

- نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است.

- اکثر افراد در کمتر از 7 دقیقه خوابشان می‌برد!

- غیر ممکن است که بتوانی با چشمان باز، عطسه کنی!

ما در طول زندگی‌مان، 18 کیلو پوست می‌اندازیم.

- یکی از شگفتی‌های ریاضی این است‌ که وقتی عدد 111111111 را در خودش ضرب کنی، جواب خواهد شد؛ 12345678987654321

- «Dreamt» تنها کلمه‌ایست که در زبان انگلیسی با mt تمام می‌شود!!

- تنها لغتی که در انگلیسی با تمام اصوات، پشت سر هم ادا می‌شود «subcontinental» می‌باشد.

- لئو‌ناردو داوینچی می‌توانسته با یک دستش بنویسد و با دست دیگرش نقاشی کند!

- فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است.

- از دست دادن تنها 1% از آب بدن موجب تشنگی می شود.

- زنان دو برابر مردان چشمک می زنند.

- خورشید ۳۳۰۳۳۰ مرتبه بزرگتر از زمین است!

- حرف E بیشتر از تمام حروف انگلیسی، در کلمات بکار می‌رود در حالیکه حرف Q کمترین کاربرد را دارد!

- کوتاهترين جمله کامل در زبان انگليسي I am است.

- وقتي مگس بر روي يک ميله فولادي مي‌نشيند، ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم مي‌شود.

- عدد 2520 را مي‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسيم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسري داشته باشد.

- شيشه در ظاهر جامد به نظر مي‌رسد ولي در واقع مايعي است که بسيار کند حرکت مي‌کند.

- در هر ثانيه بيش از 5000 بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون برخورد مي‌کند و تصويري را که شما تماشا مي‌کنيد، بوجود مي‌آورد.

- شانس شبيه بودن دو اثر انگشت، يک به 64 ميليارد است.

- تنها قسمت بدن که خون ندارد، قرينه چشم است.

- سوسكها سريعترين جانوران 6 پا مي باشند. با سرعت يك متر در ثانيه.

- خرگوشها و طوطي ها بدون نياز به چرخاندن سر خود قادرند پشت سر خود را ببينند.

- كرگدنها قادرند سريعتر از انسانها بدوند.

- هيچ پنگوئني در قطب شمال وجود ندارد.

- مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.

- كانادا يك واژه هندي به معني "روستاي بزرگ" است.

- ده درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باكتريها تشكيل مي دهند.

- یازده درصد جمعيت جهان را چپ دستان تشكيل مي دهند.

- از هر 10 نفر، يك نفر در سراسر جهان در جزيره زندگي مي كند.

- نود و هشت درصد وزن آب از اكسيژن تشكيل يافته است.

- يك اسب در طول يك سال 7 برابر وزن بدن خود غذا مصرف مي كند.

- رشد دندانهاي سگ آبي هيچگاه متوقف نمي گردد.

- قلب والها تنها 9 بار در دقيقه مي تپد.

- چيتا قادر است در حداكثر سرعت خود گامهايي به طول 8 متر بر دارد.

تاریخ ایران زمین

 
   

تاریخ ایران زمین از دورترین دوران تا سال ۶۲۸ میلادی
متن قدیمی این کتاب از آغاز سال ۱۳۸۱ در وبگاه ایرانتاریخ در اختیار عموم قرار داشته است
متن جدید با اصلاحات و اضافات، در فروردین ۱۳۸۷ در وبگاه ایران تاریخ در اختیار عموم قرار داده شده است

   
   

 گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند.  معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تغلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربارۀ آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند نیز کیفر دهند. درنتیجۀ چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولیۀ عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است
 افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در همۀ زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشند
 هرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان می‌نویسد که ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند. ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گزارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند (خیرات و صدقه می‌دهند). آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند
 هرودوت می‌نویسد که ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی می‌کنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم می‌کنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را به‌خدا داد، زیرا می‌گویند که آنچه به‌خدا می‌رسد و خشنودش می‌سازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی می‌خواهند قربانی بدهند حیوان را به‌جائی که فضای باز است می‌برند، آنگا به‌درگاه خدا دعا می‌کنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و همۀ مردم کشور دعا می‌کنند و خودشان را نیز یکی از اینها می‌شمارند
 زرتشت می‌گوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را به‌نیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور به‌آنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق ارادۀ آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغ‌آموز و راست‌آموز، یعنی هم آنکه نمی‌داند و هم آنکه می‌داند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش به‌بانگ بلند تعلیم می‌دهد و مردم را به‌سوی خویش فرامی‌خوانَد. انسان نیک‌اندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را به‌او می‌بخشد تا راه درست را برگزیند
 انسانِ‌ باخردی که خردِ اندیشه‌ورِ خویش را به‌کار می‌گیرد با گفتار و کردارش عدالت‌خواهی و راست‌کرداری و نیک‌اندیشی را گسترش می‌دهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است. 
 کسی‌که با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزندۀ اندیشۀ نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است به‌بهترین وجهی شناخته است.
 هرکه به‌وسیلۀ اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و به‌نیکی بگرایند ارادۀ اهورَمَزدا را به‌نحو خوشنودگرانه‌ئی تحقق بخشیده است.
 کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی به‌ما نشان دهد به‌بهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است
 یک کاهن بزرگ بابلی دربارۀ کوروش بزرگ چنین نوشته است:
 در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به‌خاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.… او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.… پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا، همه را به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن‌گاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را به‌ایشان بازگرداند.… اکنون به‌همۀ مردم بابل روحیۀ نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. همۀ مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند.
 کاهن بزرگ مصر دربارۀ داریوش بزرگ چنین نوشته است:
 شاهنشاه داریوش، شاهِ همۀ کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. … آن‌گونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیشۀ پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیشۀ خود را به‌خوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود
**********************************

   
   


از ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همین‌رو است که واژه‌هائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش (زیارت به‌مفهومی که ما پس از مسلمانی‌مان شناخته‌ایم) در زبان ایرانی ساخته نشده است. و از آنجائی که در فرهنگ ایرانی هیچ انسانی در هر مقامی که باشد دارای تقدس و عصمت نیست، عقیده به اینکه انسان بتواند واسطه و شفیع میان انسان و خدا شود نیز در فرهنگ ایرانی وجود نداشت. زرتشت نیز واسطۀ میان انسانها و خدا شمرده نمی‌شد بلکه آموزگاری بود که نیک‌بودن و نیک‌زیستن را به انسانها آموخته بود. انبیای قوم سامی هم در حیاتشان و هم همیشه پس از مرگشان واسطه‌های میان خدا و مریدان خویش شمرده می‌شدند، و مریدانشان به‌اندازۀ فرمانهائی که برای انبیاء و جانشینانِ انبیاء می‌بردند و به‌اندازه‌ئی که به معبد خدمت می‌کردند و ثمرۀ تلاش و کارشان را به عنوان زکات و صدقات به متولیان معبد می‌دادند انتظار داشتند که انبیاء و رهبران دینشان در زندگی‌شان و حتی پس از مرگشان برایشان نزد خدایشان وساطت کنند (شفیع بشوند) تا خدا از خطاهایشان درگذرد؛ یعنی مردگان نیز واسطه میان انسان و خدا بودند. اما در دین ایرانی هیچ‌گاه چنین باوری دربارۀ انسانهای زنده و مرده شکل نگرفت.

از دیگر ویژگی فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ‌کدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از عیدها (نوروزِ کوچک که اکنون نوروز گوئیم، نوروز بزرگ که اکنون سیزده‌ به‌در گوئیم، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوران گوئیم) مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار می‌شد و مستقیماً با تحولات طبیعی در ارتباط بود. دین ایرانی به‌ شادزیستی بهای بسیار داده بود، و از این‌رو عید ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دسته‌جمعی بود و جشنهایش مراسم شادی و سور و ستایش زیبایی‌ها بود.  در فرهنگ ایرانی نه برای بزرگداشت انسانها ­حتی زرتشت­ مراسم دینی برگزار می‌شد و نه برای هیچ‌کدام از شخصیتهای دیگر. این از آن‌رو بود که ایرانی برای هیچ انسانی تقدس و عصمت قائل نبود تا به‌خاطرش مراسم دینی برپا کند. ایرانی برای طبیعت جشن برپا می‌کرد و همراه با طبیعت ابراز شادی و سرور می‌نمود.

نماز نیز در دین ایرانی نه همچون نمازِ ادیان سامی ستایش پیامبرشاه و انسانهای مدعیِ‌ نمایندگیِ خدا و ستایش اعضای خانوادۀ پیامبرشاه، و نه دعا و تضرع و ابراز خواری و ذلت در حضور خدا به‌خاطر جلب ترحم خدای جبّار، بلکه ستایش ارزشها و پدیده‌های سومند بود که جلوه‌های عینیِ رحمت آفریدگار شمرده می‌شدند. به‌عبارتِ دیگر، نماز در دین ایرانی مجموعه‌ئی از سرودهای ستایشِ ارزشها و پدیده‌هائی بود که در خدمت سعادت بشر بودند؛ و در میان اینها سپنتَە‌مَنیو و وهومنَە و اَرتَە از مقام والائی برخوردار بودند و در نمازها بیشتر از همه مورد ستایش قرار می‌گرفتند، به‌علاوه مهر و ناهید و باران و آبِ جاری و کشتزار و زمینِ بارور و ستورانِ سودمند و مادران و زنان ستایش می‌شدند؛ و این‌را در گفتار زرتشت دیدیم. به‌عبارت دیگر، آنچه نماز در دین ایرانی را تشکیل می‌داد سرود تلقین به‌خود برای همسان شدن با همۀ آفریدگان سودمند و خدمت‌رسان به بشریت بود. این نیایشها به‌انسان می‌آموزد که هر فردی چنانچه از این فضایل پیروی کند و اینها را در درون خویشتن بپرورد و خودیشتن را با آنها همسان سازد خواهد توانست که به‌بلندترین مرحله از تکامل انسانی رسیده خداگونه شود، و در این‌باره هیچ تفاوتی میان انسانها وجود ندارد. 

دربارۀ نظام طبقاتی دوران ساسانی در کتاب مینوی خرد چنین می‌خوانیم:
حکیم از خِرَدِ مینوی پرسید: تکلیف معین و مشخص و متمایز فقیهان و ارتشتاران و کشاورزان چیست؟
خرد مینوی پاسخ داد: تکلیف فقیهان آن است که دین خدا را نگهبانی کنند، عبادات را به شایستگی برگزار کنند، خداشناسی را به مردم یاد بدهند، مردم را با گفتار و کردار نیک آشنا کنند، راه سعادت جاویدان اخری را به مردم نشان بدهند و مردم را از نیتجۀ بدکرداری که بدبختی اخروی در پی دارد بیاگانند.
تکلیف ارتشتاران آن است که جلو دشمنان کشور را بگیرند، از مرزهای کشور پاسداری و نگهبانی کنند، و امنیت و آرامش را برای مردم کشور تأمین کنند.
و تکلیف کشاورزان آن است که زمین را با کار و فعالیت آباد کنند و برای مردم جهان ثروت و خوشی و شادی بیاورند.
حکیم از خرد مینوی پرسید: تکلیف پیشه‌وران چیست؟
خرد مینوی گفت: تکلیف پیشه‌وران آن است که به‌کاری که در آن تخصص ندارند دست نزنند، و کارهائی که در آنها تخصص دارند را به‌بهترین وجهی انجام دهند، و در قبال کارهائی که انجام می‌دهند مزد درخور دریافت کنند. کسی که کاری انجام می‌دهد که در آن تخصص ندارد آن کار را خراب می‌کند و کارش بی‌ثمر می‌ماند. چنین کسی کاری که انجام می‌دهد چونکه نمی‌تواند به‌شایستگی انجام دهد کارش به‌مثابۀ نوعی گناهکاری است

   
 

 

 

 

 

 

 

 

         
   

مواصفات یک شیعۀ علوی

   
   

۱- صداقت. شیعۀ علوی دروغ نمیگوید، زیرا علی هیچ گاه و در هیچ شرایطی و برای هیچ هدفی دروغ نمیگفت. علی تجسم عینی صداقت و راستی بود. دروغگویی نشانۀ نفاق است. پیامبر گفته که یکی از نشانه های منافق آن است که دروغ میگوید. لذا کسی که ادعای شیعه بودن داشته باشد ولی برای هدفی و به منظوری (هر هدفی و هر منظوری) دروغ بگوید شیعۀ علی نیست. دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز نیست. دروغ در همه حال بد است و شیعۀ علی نباید دروغ بگوید حتی اگر برای مصلحت باشد.
۲- وفای به عهد و پیمان. شیعۀ علوی خلف وعده نمیکند. خلف وعده کردن نشانۀ منافق است. پیامبر گفته یکی از نشانه های منافق آن است که وعده میدهد و در همان هنگامی که وعده میدهد درنظر دارد که وعده اش را خلاف کند. کسی که ادعای شیعه بودن دارد ولی  وعده میدهد و بدون هیچ عذری خلاف وعده میکند شیعۀ علی نیست.
۳- امانت داری. شیعۀ علوی هیچگاه خیانت نمی ورزد. پیامبر گفته که یکی از نشانه های منافق آن است که چون امانتی را به او سپردند در آن امانت خیانت میکند. بزرگترین امانت آن است که کسی مسئول امور جامعه باشد. کسی که ادعای شیه بودن میکند ولی در امانتی که به او سپرده شده است خیانت کند شیعۀ علی نیست. بزرگترین امانتی که ممکن است به یک انسانی سپرده شود ادارۀ امور مردم است، یعنی یکی از مناصب حکومتی.
پیامبر گفته است: آیة المنافق ثلاثة: إذا حَدَثَ کَذَب، وإذا وَعَدَ اَخلَف، و إذا اؤتُمِنَ خان.
۴. نرمخویی و رواداری. شیعۀ علوی خشونت نمی ورزد، تندخو نیست، با گفتار و کردارش درد به دل هیچ انسانی نمیکند. همواره در فکر آن است که چه گونه میتواند دل یک انسانی را به دست بیاورد. کسی که ادعای شیعه یودن دارد اگر تندخو و خشونتگرا است شیعۀ علی نیست.
۵- عدم تجسس در امور خصوصی دیگران. در قرآن اکیدًا دستور داده شده که نباید در امور خصوصی دیگران تجسس کرد (لا تَجَسَّسوا). کسی که ادعای شیعه بودن دارد ولی در امور خصوصی دیگران تجسس میکند شیعۀ علی نیست.
۶. عفت زبان و پرهیز از بدزبانی. شیعۀ علوی به هیچکس دشنام نمیدهد. پیامبر گفته است: لا تکونو سَبّابین، یعنی دشنام دهنده مباشید.  
پس، کسی که ادعای شیعه بودن دارد ولی بدزبانی میکند و به دیگران دشنام میدهد شیعۀ علی نیست. 
شیعۀ علوی که الگویش علی است چندین خصوصیت دیگر دارد که همه نیکو است، ازجمله آنکه شیعۀ علوی مقام پرست نیست، مالدوست نیست، ثروت اندوز نیست، کاخساز نیست، گذشتکار است، نرمخو است، مردمدوست است. و چندین خصوصیت دیگر.

   
         

 

 

 

 

 

   

 

   
   

متن پارسیِ گزارش قیام بابک خرم دین در آذربایجان - متن کامل از تاریخ طبری
تاریخ طبری، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، جلد سیزدهم

   
   

 

   

 

 

بازخوانی اندیشه‌ی اعتزالی
داستان تقابل تاریخی نواندیشی دینی و اسلام سنتی

 

 

 

 

چه‌گونگی شکل‌گیری مکتب معتزله توسط نسلهای دوم و سوم ایرانیانِ مسلمان‌شده
بررسی تلاشهای فکری ایرانی‌های مسلمان‌شده برای ارائه‌ی قرائت نوینی از اسلام که با نیازهای تمدنی بشر سازگار باشد
واشکافِ رویاروئی تاریخی تحجر با خردگرائی و نواندیشی دینی در اسلام 
بررسی سهم معتزله در گسترش آزاداندیشی و نواندیشی دینی
معتزله از همان آغاز راهشان برای خودشان مشخص کرده بودند که باید به تعریف مشخصی از خدا و انسان و دولت رسید، و برمبنای این تعریف باید کوشید که اسلام تکلیف‌اندیشِ عربی را به یک دین حقوق‌اندیش و انسان‌گرا تبدیل گردد؛ و برای این هدف بود که بسیاری از باورهای اساسی اسلامی را محتاطانه از صافی خرد عبور می‌دادند و زیرکانه به تأویل و تفسیرِ خردمدارانه ازآنها برمی‌آمدند و می‌کوشیدند که این تأویل و تفسیرها را در جامعه جابیندازند.
کاری‌ترین سلاح مخالفان معتزله برای مقابله با آنها عوام تحریک‌پذیر بودند، که آماده بودند با دریافت فتوا از فقیهِ مخالف معتزله به مساجد و تجمعات معتزله حمله کنند و جو ارعاب به وجود آورند.
چه‌گونگی پیدایش مکتب اشعری و سلطه‌ یافتنش بر اندیشه‌ی اسلامی تا امروز
تلاشی برای شناختِ ریشه‌های تاریخی نواندیشی دینی که اکنون در ایران جریان دارد

 

 

   

 

   
 

جنبش‌های ضد فئودالی روستائیان ایران در اوائل خلافت عباسی 

 
 

در این بخش چند جنبش ضد فئودالی روستائی در ایران که در نیمه‌ی دوم قرن دوم و دودهه‌ی نخست قرن سوم هجری به راه افتاد را مورد مطالعه قرار خواهیم داد:
سپیدجامگان پیرو المقنع خراسانی در سغد،
روستائیان ایرانی پیرو مذهب مساوات‌گری خوارج در سیستان و خراسان به رهبری حمزه آذرک سیستانی،
سرخ‌جامگان درست‌دینِ مزدکی آذربیجان و همدان به رهبری بابک خرم‌دین آذربایجانی،
و نهضت استقلال‌طلبانه‌ی روستائیان گیلان و مازندران به رهبری مازیار طبرستانی.

 
 

 

 
   

فرزندان سبکتگین، زمینه‌سازان حاکمیت ترک در ایران

   
   

در این بخش، رخدادهائی که به برافتادن پادشاهی ساماني‌ها انجامید را ازنظر خواهیم گذراند، شاهد افتادن خراسان و بخشهائی از ایران به دست محمود سبکتگین خواهیم بود. جهاد محمود سبکتگین در هندوستان را از نظر خواهیم گذراند. شاهد جنایات محمود و مسعود غزنوی در ایران و نابودسازی کتابخانه‌ها و مرکز فرهنگی و اعدام فرزندانگان ایرانی به دست او خواهیم بود. رواج همجنس‌بازی و غلام‌بارگی در دربار غزنوی را نظاره خواهیم کرد. بي‌لیاقتی مسعود غزنوی در کشورداری را خواهیم دید که سرانجام ترکان سلجوقی را تشویق میکند که ایران را از دست او بگیرند و او را به هندوستان بگریزانند.

   
   

 

   
   

بسترهای تاریخی اسلامهای متعارض در جامعه‌ی قبایل عربستان 
و زمینه‌های پیدایش مذاهب شیعه، سنی، خوارج و معتزله 

   
   

در این نوشتار به چگونگی پیدایش سه مذهب بزرگ شیعه و سنی و خوارج توسط عربهای جهادگر از سه دسته‌بندی بزرگ قبایلی رقیب در عربستان و در پرتو باورهای سنتی قبایلی خودشان پس از فتوحات اسلامی سخن رفته، و اشاره‌ئی هم به مکتب معتزله شده که توسط ایرانی‌های مسلمان‌شده پرداخته شد و همچنین اشاره‌ئی به اسلام پنجمی رفته که اسلام پیرپرست و گنبدپرست ترکی است

   
   

 

   
   

سابقه‌ی تاریخی اسکان قبایل و عشایر عرب در خوزستان 

   
   

 

   

 

 

کند و کاوی گذرا در تاریخ و زبان مردم آذربایجان

 

 

   

با نگاهی به تاریخچه‌ی ورود چماعات ترک به‌درون ایران، جاگیر شدنشان در آذربایجان، و ترك‌زبان شدنِ مردم آذربایجان
از آترپاتیکان تا آذربایجان، آذربایجان در سلطه عرب، خودمختاری آذربایجان در خلافت عباسی، ترکان و توران، و موضوعات دیگر

   
         
   

آذری، یا زبان باستانِ آذربایجان ـ نوشته‌ی احمد کسروی

   
   

پژوهش ارزشمند شادروان احمد کسروی درباره‌ی زبان بومی مردم آذربایجان پیش از ترک‌زبان شدنشان
متن این کتاب- ظاهرا- توسط باهماد آزادگان برای نشر الکترونیک تهیه شده بوده است
من با اجازی ناگرفته از تهیه‌کنندگان کتاب که نمی‌شناسمشان، به‌خاطر خدمت به تاریخ و فرهنگ ایران زمین، آن‌را  بدون هیچ‌گونه دستکاریی‌ئی در این وبگاه منتشر می‌کنم

   
   

 

   
   

متن کامل نامه‌ی جعفر پیشه‌وری و رهبران فرقه‌ی موسوم به دموکرات در آذربایجان، به استالین

   
   

پیشه‌وری و سردسته‌های فرقه‌ی تجزیه‌طلبِ موسوم به دموکرات در آذربایجان از استالین درخواست می‌کنند که مخفیانه برایشان اسلحه بفرستد، و به‌او قول می‌دهند که نخواهند گذاشت کارگزاران دولت ایران از این موضوع اطلاع بیابد. آنها به‌استالین هشدار مي‌دهند که اگر دیر بجنبد منافع اتحاد شوروی در ایران به‌خطر خواهد افتاد. به‌او اطلاع می‌دهند که مردم آذربایجان خواهان جدائی از ایران هستند ولی اگر استالین ترجیح بدهد که فعلا از ایران جدا نشوند هم همچنان برای برقرار کردن دولت سوسالیستی در ایران تلاش خواهند کرد تا کل ایران به شوروی وابسته شود.

   
   

 

   
   

متن کامل سخن‌رانی دکتر محمد مصدق در مجلس پنجم
در دفاع از قانون اساسی مشروطه و مخالفت با شاه شدن رضاخان نخست‌وزیر

تاریخ و تمدن ایران

زَرتُشت ، زردشت،زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی‌گری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره ی تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانسته‌اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسب‌شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن 77 سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یکی از تورانیان به نام توربراتور کشته شد.

تبار و خانواده زرتشت
نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود.

خاستگاه و اندیشه زرتشت
از این پیامبر ایرانی‌ در یشت‌های‌ کهن‌ سخن‌ میآید که‌ در (اَریّانَ و یَوچَه‌) در ساحل‌ رود (دائیتی) در سرزمین‌ قبایل‌ ایرانی‌ متولد گردید در (زامیادیشت‌) زیستگاه‌ زرتشت‌ را در ناحیه‌ ئی‌ میداند که‌ در آن‌ دریاچه‌ (کوسَویّ) است‌ که‌ مطابقتی‌ با دریاچه‌ هامون‌ دارد. بهر تقدیر ناحیه‌ (اَریانَّ و یوچَه‌) گاه‌ خوارزم‌ پنداشته‌ می‌شود و گاه‌ آنرا آذربایجان‌ و بعضاً بدلیل‌ مراسمی‌ مذهبی‌ که‌ در ستایش‌ (اَرُدویسورااناهیتا) می‌شود آنرا در سیستان‌ ذکر کرده‌اند. امروز بر این‌ باوریم‌ که‌ گاهان اثری‌ قبل‌ از زرتشت‌ پیامبر محسوب‌ می‌شود تاریخ‌ موجودیت‌ زرتشت‌ را نمی‌توان‌ بطور قطع‌ مشخص‌ نمود که‌ احتمالاً قدمت‌ آن‌ از 1400 سال‌ قبل‌ از میلاد تا 630 سال‌ ق م‌ میدانند.(برخی زادروز زرتشت را ۴هزار سال ژيش از زايش ميدانند) زرتشت‌ از سرزمینی‌ کهنی‌ برخواست‌ که‌ مردمانش‌ آریایی‌یانی‌ بودند که‌ به‌ پرستش‌ چهار رب‌ النوع‌ مشهور بودند 1 میترا یا (میتَر) 2 ورونایا(وَرُون‌) و ۳ ایندرا (آندرا) و ۴ ناسیته‌ یا (ناستی‌) که‌ استنباط‌ است‌ آنها نمایندگان‌ دو خدای‌ آریائی‌ (اَسورا) یا اهورا و دئوها (دیوان‌) بودند. قبایل‌ ایرانیان‌ قدیم‌ را قبایل‌ (مادای‌) یا ماد و نیز از قبایل‌ پارسوآ یا پاراسیکا میدانند. لذا منشأ خدایان‌ (کاثاها) همان‌ سُوریّ (اسورا) دارگونه (رب‌ النوع‌) آریائی‌ خورشید است‌ بنابر آن‌ (سوُرّی‌) - SURYA - مورد پرستش‌ جنگجویان‌ آریائی‌ بود که‌ هیجده‌ قرن‌ قبل‌ از میلاد آثار آن‌ بجا مانده‌ است‌. سورا خدای‌ آریائیان‌ یا سور که‌ در اوستا (هوْرَ) HVER نام‌ برده‌ شده‌ است‌ در سده چهارده‌ پیش از میلاد در آثار نوشتاری‌ میتانی‌، خدایان‌ آریائی‌ قدیم‌ ودائی‌ یعنی‌ ورونا و میترا و اندرا و ناسیته‌ را می‌بینیم‌ در کاثاها از اَهُورَ به‌ مفهوم‌ خردمند (مزداه‌) MAZDAH و یا مزداه‌ اهور برمی‌خوریم‌ و از (دَیؤَ) DAVA به‌ معنای‌ خدای‌ اهریمن‌. تباین‌ این‌ دو را در ادوار هند و ایرانی‌ قبلاً شرح‌ دادیم‌ که‌ چگونه‌ بر مفاهیم‌ متضاد برای‌ دو قوم‌ هند و ایرانی‌ تبدیل‌ گردید. (سپَنتَامَینیو) نماد اهورائی‌ گوهر پاک‌ نیکوئی‌ و خیر و نور مقدسی‌ پارسیان‌ بود و (انگْرمینیو) نماد اهریمن‌ و شر و ویرانگراست‌ که‌ هر دو جنبه‌ آفرینندگی‌ دارند یکی‌ سازندگی‌ دیگری‌ ویرانگری‌. در نظرگاههای‌ زرتشتیان‌ ابدیت‌ تعاقب‌ بُعد مادی‌ آفرینش‌ است‌. در فلسفه‌ زرتشت‌ (اَشا) قانون‌ طبیعی‌ و قانون‌ الهی‌ و ازلی‌ و ابدی‌ است‌ (اشا) قانون‌ راستی‌ و درستی‌ و داد است‌ هر فعلیتی‌ و هر کنشی‌ چنانچه‌ با قانون‌ (اَشا) همخوانی‌ و سازگار نباشد و راستی‌ و درستی‌ آن‌ بر عدالت‌ و دادخواهی‌ نیانجامد از قانون‌ (اَشا) خارج‌ است‌ (اَشا) درون‌ پویائی‌ و برون‌ پویائی‌ تکامل‌ را به‌ جهان‌ عرضه‌ میدارد. گفتار نیک‌ و پندار نیک‌ و کردار نیک‌ سه‌ اصل‌ اهورائی‌ است‌ که‌ در تارپود قوانین‌ زیستن‌ بشریت‌ ارمغانی‌ جز جاودنگی‌ ندارد. زرتشت‌ آزادی‌ و اختیار را گزینشی‌ برای‌ مردم‌ میداند. بهره‌ کار هر کس‌ همانست‌ که‌ انجام‌ می‌دهد جبری‌ برای‌ اشخاص‌ نیست‌ نیکی‌ اشخاص‌ جز بهره‌ئی‌ از نیکوئی‌ و شر اشخاص‌ جز شری‌ برای‌ وی‌ نخواهد بود. داد اهورائی‌ خدشه‌ناپذیر است‌ و نیکی‌ و شرارت‌ اصالت‌ دارند

 

 

نوروزدرفرهنگ فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند.  شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند، که تـنـها به چند نمونه و مورد اشاره مي شود : 

 

جهان انجمن شد بر تخت اوي               از آن بر شده فره بخت اوي

به جمشيد بر گوهر افشاندند               مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودين                     بر آسوده از رنج تن، دل ز کين

به نوروز نو شاه گيتي فروز                   بر آن تخت بنشست فيروزروز

بزرگان به شادي بياراستند                   مي و رود و رامشگران خواستند

 محمد بن جرير طبري نوروز را سر آغاز دادگري جمشيد دانسته :  

 جمشيد علما را فرمود که آن روز که من بـنـشـسـتم به مظالم، شما نزد مي باشيد تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمايـيـد، تا من آن کنم.  و آن روز که به مظالم نشـسـت روز هرمز بود از ماه فروردين. پس آن روز رسم کردند.    

ابوريحان بـيـروني پرواز کردن جمشيد را آغاز جشن نوروز مي داند : چون جمشيد براي خود گردونه بساخت، در اين روز بر آن سوار شد، و جن و شياطين او را در هوا حمل کردند و به يک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم براي ديـدن اين امر به شگفت شدند و اين روز را عيد گرفته و براي يادبود آن روز تاب مي نـشـيـنـند و تاب مي خورند.  

به نوشته گرديزي، جمشيد جشن نوروز را به شکرانهً اين که خداوند " گرما و سرما و بيماري و مرگ را از مردمان گرفت و سيصد سال بر اين جمله بود " برگزار کرد و هم در اين روز بود که " جمشيد بر گوساله اي نشست و به سوي جنوب رفت به حرب ديوان و سياهان و با ايشان حرب کرد و همه را مقهور کرد. "  و سرانجام خيام مي نويسد که جمشيد به مناسبت باز آمدن خورشيد به برج حمل، نوروز را جشن گرفت : سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، يکي آنکه هر سيصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقيقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدين دقيقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همي کم شود؛ و چون جمشيد، آن روز دريافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آيـيـن آورد و پس از آن پادشاهان و ديگر مردمان بدو اقتدا کردند.   

در خور يادآوري است که جشن نوروز پـيـش از جمشيد نيز برگزار مي شده و ابوريحان نيز، با آنکه جشن را به جمشيد منسوب مي کند، ياد آور     مي شود که، " آن روز را که روز تازه اي بود جمشيد عيد گرفت؛ اگر چه پـيـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود " .   گذشته از ايران، در آسياي صغير و يونان، برگزاري جشن ها و آيـيـن هايي را در آغاز بهار سراغ داريم.  در منطقهً ليدي و فري ژي، براساس اسطوره هاي کهن، به افتخار سي بل، الههً باروري و معروف به مادر خدايان، و الههً آتيس جشني در هنگام رسيدن خورشيد به برج حمل و هنگام اعتدال بهاري، برگزار مي شد. مورخان از برگزاري آن در زمان اگـُوست شاه در تمامي سرزمين فري ژي و يونان و ليدي  و آناتولي خبر مي دهند. به ويژه از جشن و شادي بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردين ) . 

صدرالدين عيني دربارهً برگزاري جشن نوروز در تاجيکستان و بخارا ( ازبکستان ) مي نويسد: ... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستـني ها، راست آمدن اين عيد، طبـيـعت انسان هم به حرکت مي آيد. از اين جاست که تاجيکان مي گويند : " حمل، همه چيز در عمل ". در حقيقت اين عيد به حرکت آمدن کشت هاي غله، دانه و سر شدن ( آغاز ) کشت و کار و ديگر حاصلات زميني است که انسان را سير کرده و سبب بقاي حيات او مي شود.  وي در جاي ديگر مي گويد :   در بخارا " نوروز " را عيد ملي عموم فارسي زبانان است، بسيار حرمت مي کردند. حتي ملاي ديني به اين عيد که پيش از اسلاميت، عادت ملي بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم اين عيد را ترک نکرده بودند، رنگ ديني اسلامي داده، از وي فايده مي بردند. از آيت هاي قرآن هفت سلام نوشته به " غولونگ آب " که خوردن وي در نوروز از عادت هاي ملي بيـش تره بوده، تر کرده مي خوردند. ولي برگزاري شکوهمند و باورمند و همگاني اين جشن در دستگاه هاي حکومتي و سازمان هاي دولتي و غير دولتي و در بيـن همهً قشرها و گروه هاي اجتماعي، بي گمان، از ويژگي هاي ايران زمين است، که با وجود جنگ و ستيزها، شکست ها و دگرگوني هاي سياسي، اجتماعي، اعتقادي، علمي و فني، از روزگاران کهن پا بر جا مانده، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ هاي ديگر نيز راه يافته است؛ و در مقام مقايسه، امروز جامعـه و کشوري را با جشن و آيـيـن چندين روزه اي، که چنين همگاني و مورد احترام و باور خاص و عام، فقير و غني، کوچک و بزرگ و بالاخره شهري و روستايـي و عشايـري باشد، سراغ نداريم.   

 

محفل آریاییتان طلایی دلهاتان دریایی شادیهاتان یلدایی پیشاپیش پر از شادی باد این شب سرخو سپیدو اهورایی

 

 

 شب یلدای همه مبارک.

 

                                            

ابوشكور بلخی                                              

قرن 4 ـ متولد 300 یا 303 هجری، بلخ ـ                                                                  
شاعر و حكیم معاصر سامانیان است. نام دقیق او مشخص نیست و در همه منابع به كنیه‌اش نام برده شده است.                                                                                                                 
داستان منظومی به نام «آفرین نامه» دارد كه به بحر متقارب و به نام «نوح بن نصر سامانی» در سال 333 یا 336 سروده است، چنان‌كه خود می‌گوید:                                                                      
مر این داستان كش بگفت از فیال/ ابر سیصد و سی و سه بود سال                       
و                                                           
سرانجام كه آغاز این نامه كرد/ جوان بود چون سی و سه سال مرد                       
كه در مورد تاریخ آن نظرات متفاوتی وجود دارد. عوفی سال پایان این منظومه را 336 روایت كرده است.


خسرو و  شيرين  معروفترين داستان عاشقانه در ايران

 

خسرو و شيرين دومين منظومه نظامی و معروفترين اثر و به عقيده گروهی از سخن سنجان شاهکار اوست.

 

در حقيقت نيز , نظامی با سرودن اين دومين کتاب ( پس از مخزن الاسرار ) راه خود را باز می يابد و

 

طريقی تازه در سخنوری و بزم آرايی پيش می گيرد .

 

اين منظومه شش هزار و چند صد بيتی دارای بسياری قطعات است که بی هيچ شبهه از آثار جاويدان زبان پارسی است و همان هاست که موجب شده است گروهی انبوه از شاعران به تقليــد از آن روی آورند, گو اين که هيچ يک از آنان , جزيکی دو تن , حتی به حريم نظامی نيز نزديک نشده اند , و کار

 

آن يکی دوتن نيز در برابر شهرت و عظمت اثر نظامی رنگ باخته است .

 

اصل داستان شرح عشقی است که ميان خسرو پرويز پادشاه ساسانی , و شيرين شاهــــزاده خانم ارمنی پديد آمد و به زناشوئی آن دو منتهی شد .

 

قصه خسرو وشيرين و عشق ميان آن دو داستانی تازه نيست و فردوسی نيز در شاهنامه جان کلام و

 

اصول آن قصه را ياد کرده است . البته در شاهنامه , با آنچه نظامی روايت کرده بعضی تفاوت ها دارد از اين قبيل که در شاهنامه , شيرين مريم دختر قيصر را زهر می دهد و موجب مرگ او می شود , اما

 

در خسرو و شيرين نظامی مريم به مرگ طبيعی می ميرد . نيز بنا به روايت شاهنـــــامه شيرين در واپسين روز زندگی به دخمه خسرو و پرويز می رود و در آن جا زهر هلاهلی که با خـود داشته است می خورد و می ميرد , در صورتی که بنا به روايت نظامی وی در دخمه خسرو با دشنه همان جايی را

 

که خسرو زخم خورده بود , می درد و رخ بر رخ او می گذارد و جان تسليم می کند .

 


"امپراتوری فراموش شده: جهان ايران باستان"

در روز نهم سپتامبر در موزه بريتانيا، نمايشگاهی با عنوان "امپراتوری فراموش شده: جهان ايران باستان" با نمايش آثاری از فرهنگ و هنر ايرانی پيش از اسلام برگزار شد.

اين نخستين بار بود که نمايشگاهی با اين عظمت، ميراث فرهنگی ايران را در کنار هم در معرض ديد عموم قرار می داد.

در اين نمايشگاه که به همت موزه بريتانيا با همکاری بنياد ميراث ايران، موزه ملی ايران و موزه لوور برگزار می شد، بيش از 400 اثر متعلق به دوره هخامنشيان به نمايش گذاشته شده بود.

مشهورترين آثار دوران هخامنشيان از جمله، منشور حقوق بشر کورش، جام زرين، بز بالدار، ريتون (پيمانه) طلايی از جمله آثاری بودند که برای نخستين بار در کنار هم به نمايش عمومی گذاشته شد.

بخشی از اين آثار مانند منشور کورش متعلق به خود موزه بريتانياست، اما بخش عمده ای از اين نمايشگاه را آثاری تشکيل می داد که از موزه های مختلف از جمله موزه ملی ايران، موزه تخت جمشيد و موزه لوور فرانسه وام گرفته شده بودند.

بسياری از اين آثار برای نخستين باربود که از ايران خارج می شد.

امپراتوری هخامنشی نخستين و بزرگترين امپراتوری جهان بود که از چين تا يونان را تحت حکمرانی خود داشت.

پيشگويي بسيار جالب با اعداد!

پيشگويي بسيار جالب با اعداد!

 

به تست زير جواب بدهيد و خود قضاوت كنيد، حد اكثر ده درصد خطا وجود دارد، بهتر است خود را فريب ندهيد!!!

1-

اول از هر چيز اعداد 1 تا 11 را بصورت ستوني يا رديفي (زير هم) بر روي كاغذ بنويسيد.

2- سپس در جلوي رديف (ستون) 1 و 2 هر عددي را كه مايليد بنويسيد.


 3-  حال در جلوي رديف 3 و رديف 7 نام شخصي را از جنس مخالف  -بنويسيد.

**** قرار نشد به پايين نگاه كنيد! تقلب ممنوع !! ****

4- نام اشخاصي را كه مي‌شناسيد (چه دوست يا اعضاي خانواده يا فاميل) در جلوي رديفهاي 4، 5 و 6 بنويسيد.

5- در رديفهاي 8، 9، 10 و 11 نام چهار ترانه (آهنگ) را بنيوسيد (در جلوي هر رديف نام يك ترانه)

 

و حالا كليد رمز گشايي اين بازي:
 

- 1 عددي را كه در رديف 2 نوشته ايد مشخص كننده تعداد اشخاصي - است كه شما بايد در باره اين بازي به آنها بگوييد

- 2
شخصي كه نامش در رديف 3 قيد شده كسي است كه شما عاشقش هستيد!!!

- 3
شخصي كه نامش در رديف 7 قيد شده كسي است كه شما دوستش داريد ولي با هم نمي‌سازيد (يا به تعبير ديگر عاقبت خوشي نخواهد داشت!!!! (

- 4 
شخص شماره 4 كسي است كه شما بيش از همه به او اهميت ميدهيد!

- 5
شخص شماره 5 كسي است كه شما را بسيار خوب مي‌شناسد.

- 6
شخصي كه نامش در رديف 6 قيد شده، ستاره بخت(ستاره خوش شانسي) شماست!

- 7
آهنگ قيد شده در رديف 8 با شخص شماره 3 تطبيق مي‌كند (مرتبط است!!!(

- 8
آهنگ شماره 9 آهنگي براي شخص شماره 7 است!
- 9
آهنگ شماره 10 آهنگي است كه بيش از همه افكار شما را بازگو مي‌كند!

- 10 
و بالاخره شماره 11 آهنگي است كه مي‌گويد شما در باره زندگي چه احساسي داريد!!!!

واقعا شگفت آور است! نه؟! ولي بنظر مي‌آيد كه درست باشه

 

آغاز امامت حضرت مهدی (عج(

آغاز امامت حضرت مهدی (عج(

 

انا المهدی. انا قائم الزمان.منم مهدی. منم قائم زمانه.

 

انا الذی املاءها عدلا کما ملات جورا .منم که زمین را از عدالت پر کنم همانگونه که از ستم آکنده باشد انا بقیة الله فی ارضه .منم بازمانده (حجت‌های) خدا در زمین ...

 

 http://nazer110.files.wordpress.com/2008/03/1157278065mahdi_01.jpg

 

پس کی از روز وصال تو خبر می‏آید؟

کی شب هجر تو ای دوست به سر می‏آید؟

ر مسافر به دیار و وطنش باز آمد

کی نگار من غمگین ز سفر می‏آید؟

آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود

 دائما صورت ماهت به نظر می‏آید

نغمه مرغ سحر می‏دهد از صبح خبر

کی پسِ شام فراق تو سحر می‏آید؟

سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست

هر زمان جانب ما سیل خطر می‏آید

پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر

نخل امید من آخر به ثمر می‏آید؟

ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست

پی آزادی انواع بشر می‏آید

 «ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی

پی نابودی هر فتنه و شر می‏آید

 

http://i2.tinypic.com/zn3bki.jpg